نتایح جستجو

خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند و چشم هایش را می بندد و می گوید من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت...

الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفوالهی العفوالهی العفو الهی العفوالهی العفو الهی العفوالهی العفو الهی العفوالهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی العفو الهی...

عـاشـقـــِ روزهـایـــِ عزاداری امــــــــ... کـــ ـه هیـچـــکـــســـ نمیـــفهمد منــــ بـاز بــرایـــــــــــِ تـــو گـــــریـه کردهـــ امــــ...

امسالْ بهار هفت سینِ مان کامل نیست. سیبِ سُرخِ گونه هات را کم دارد!

نمیــــگـــذاشتـــم بـــه آســـــانی ... دلــ ـم را ببـــری! اگـــر میـــدانستم ... بعـــــد از تـــو ... زنده گــــی کردن... زنــــده ماندن... چقـــــدر دل میـــخواهـــد ...

من در خیال تو تو در خیال من هیچ یک در خیال دیگری نمیگنجیم پاره ریسمانی که مارا به هم وصل میکند عادت است...!

جایی هست که دیگه کم میاری ... از اومدنا , رفتنا , شکستنا . .. . جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه نره ... واسه همیشه کنارت باشه ...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

دلم گرفته ؛ می خواهم به سفری دور و دراز بروم بي شک آن جا باران خواهد آمد چترم را فراموش خواهم کرد ترانه هاي ناخوانده ي بسياري خواهم سرود انعکاس آسمان را در چشمان رويا خواهم ديد جاي تو خالي من و چک چک طراوت خيال تو و خالي حضورت که سنگيني مي کند بر دلم جاي تو خالي.....

چشمانم را روزهاست بسته ام از درد نه از شوق تا نبینی به جای عکست ، اشک را در چشمم حسین پناهی

7مرتبه أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ التماس دعا در پناه حق- خیر پیش

7مرتبه أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ التماس دعا در پناه حق- خیر پیش

پدرم وقتی بود آسمان آبی بود عشق با روح نسیم در سکوت پرش شب پره ها روی ایوان هراس من و ما با صدای وزش برگ سپیدارسر کوچه ی ما می رقصید. پدرم وقتی بود همه چی آبی بود، آسمان، آب، زمین، من و تو ، عشق، سپیدار ، سبد، سیب همه آبی بود پدرم وقتی بود گنبد مسجد رویای پر از خاطره اش با دو گلدسته ی...

امروز ؛ انگار کسي آمد… و هواي دلتنگي ات را هي در آسمان اتاقم پاشيد و تو نبودي !

تمام خندهايم را نذركردم كه گريه ام نگيرد اما واى از شبها هواى آغوشت ديوانه ام ميكند و من دراشک غرق ميشوم

مرا یاد کن، آنگاه که خدا را صدا میکنی ؛ شاید به صداقت قلب پاکت من نیز اجابت شوم

مرا یاد کن، آنگاه که خدا را صدا میکنی ؛ شاید به صداقت قلب پاکت من نیز اجابت شوم