نتایح جستجو

  1. maryam_22

    رفتن...

    هرچه پیش‌تر می‌روی افق دورتر می‌شود
  2. maryam_22

    رفتن...

    تو که رفتی! ماه هم راهش را گرفت و رفت و مسیری از مورچگان که قی‌شده‌های دیروز را می‌برند
  3. maryam_22

    ثانیه های خاکستری...

    شاید! شعر همین است که من عاشق تو باشم و تو! با هر که می‌خواهی
  4. maryam_22

    ترانه ها و تصنیف ها...

    همیشه کم میارمت همین که مینویسم و به واژه میکشم تو رو دوباره بار غم می شینه روی شونه های من همین که می شکفی مثه یه گل میون دفترم دوباره گرمی لبات رو بار گونه های من همین که میری از دلم قرار آخرم میشی دوباره زخم می خورم دوباره باورم میشی همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت نمیشه که...
  5. maryam_22

    ثانیه های خاکستری...

    دنیا چقدر مضحک است وقتی از کلمات دم دستی حرف می زنم و خنده آور تر وقتی از کلمات بزرگتر
  6. maryam_22

    رد پای احساس ...

    عشق من! این بار که از کنار من گذشتی واژه ای تلخ بگو تا با آن سیگاری روشن کنم و دنیا را در دود به پشت میز همان کافه همیشگی برگردانم شاید داخل فنجان قهوه تصویر تازه ای پیدا کنیم
  7. maryam_22

    کوچه های تنهایی

    می‌گویم: سلام کسی جوابم نمی‌دهد پس خدانگهدار می‌گویم! شاید از سر اتفاق کسی دست‌هایش تکان بخورد
  8. maryam_22

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب مرا یك شب تحمل...
  9. maryam_22

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دیگر! آدمی را دوست نمی‌دارم می‌خواهم درخت باشم پرندگان را بیش‌تر دوست دارم
  10. maryam_22

    کوجایییییییییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[IMG]

    کوجایییییییییییییییی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟[IMG]
  11. maryam_22

    علیکککککککک اگه من خوبم تو که همیشه بیتری، حالا چیه ناراحتی ؟ [IMG] اااااا ؟؟؟؟؟؟ دوسش داری ؟...

    علیکککککککک اگه من خوبم تو که همیشه بیتری، حالا چیه ناراحتی ؟ [IMG] اااااا ؟؟؟؟؟؟ دوسش داری ؟ خودشو دوست داری یا صداشو ؟ [IMG]
  12. maryam_22

    رزا جون من دارم میرم لالا شب خوش [IMG]

    رزا جون من دارم میرم لالا شب خوش [IMG]
  13. maryam_22

    پنجره

    پنجره تبعید می شود دلی آنسوی پنجره یک شب میان باد و هیاهوی پنجره دستی مچاله شد و هراسان شبیه مرگ یک آن هجوم برد به گیسوی پنجره آتش نبود درد که می ریخت بی هوا بر چهره اش میان دو بازوی پنجره تقدیر می نوشت و ساعت شتاب کرد مثل همیشه مرد رو به روی پنجره در ذهن پر تلاطم بانو چه...
  14. maryam_22

    مخسی مخسی خوبم از این ورا نه از اون ورا :d

    مخسی مخسی خوبم از این ورا نه از اون ورا :d
  15. maryam_22

    سلام دخمله [IMG] چطولی ؟ [IMG]

    سلام دخمله [IMG] چطولی ؟ [IMG]
  16. maryam_22

    [IMG]

    [IMG]
  17. maryam_22

    [IMG]

    [IMG]
  18. maryam_22

    [IMG]

    [IMG]
  19. maryam_22

    [IMG]

    [IMG]
  20. maryam_22

    [IMG]

    [IMG]
بالا