بيدار شو بيدار شو هين رفت شب بيدار شو
بيزارشو بيزارشو وز خويش هم بيزار شو
در مصر ما يك احمقي نك مي فروشد يوسفي
باور نمي داري مرا اينك سوي بازار شو
بي چون ترا بي چون كند روي ترا گلگون كند
خار از كفت بيرون كند وانگه سوي گلزار شو
مشنو تو هر مكر و فسون خون را چرا شويي به خون
همچون قدح شو...