نتایح جستجو

  1. mani24

    برای تو می نویسم

    به يه نقطه زل مي زنم رو ديوار سفيد، رو ديواری که با نگاه کردن بهش تابلو هایی از با هم بودنمون رو روش مي کشم تو خيالم فکر مي کنم، سوت مي زنم، بعضی وقت ها هم فکر مي کنم که دارم سوت مي زنم، بعضی وقت ها هم سوت مي زنم که فکر نکنم اما، اما يک دفعه که سوت زدنم تموم ميشه باز غرق خيال مي شم، غرق...
  2. mani24

    برای تو می نویسم

    اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم...
  3. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    بمان برایم تا همیشه تا بودن ِ بودن
  4. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    مثل آن مسجد بین راهی تنهایم... هر کس هم که می آید مسافر است می شکند ..... .هم نمازش را، هم دلم را ... و می رود
  5. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    خيلي وقتا بهم گفتن چرا ميخندي بگو ما هم بخنديم ... اما هرگز نگفتن چرا غصه ميخوري... بگو ما هم بخوريم ...
  6. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    انگشتانــــم ســــالخوردگی خودکـــــاری را می لـــرزانند کــــــه جوهرش را تــــــا آخرین لحظه ها ی نــــامت خواهد رساند...
  7. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    زین پس تنها ادامه میدهم در زیر بارون حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفره بکشم............!
  8. mani24

    رفتنـــت .. نبودنت ! نــ ـ ــآمردیــت .., نـﮧ اذیتـم کردُ نـﮧ حتـﮯ , ثآنیـه اﮮ , برآم سوآل شد...

    رفتنـــت .. نبودنت ! نــ ـ ــآمردیــت .., نـﮧ اذیتـم کردُ نـﮧ حتـﮯ , ثآنیـه اﮮ , برآم سوآل شد ! فقــــــط .. یـڪ بغض خفـه ام میکنــد .. چگونـﮧ نگآهــت کرد ,, ڪـﮧ مرآ تنهــآ گذآشتـﮯ ؟ [IMG]
  9. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    بسم الله الرحمن الرحیم کـاروان محـرم از راه رسیـد ماهی که در آن عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش عشق به حسین معنا گرفت ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد ماهی که هر ساله خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره سرخی آفتاب را نپوشاند محرم ماه فریاد و ماه...
  10. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    درد دارد ، وقتی چیزی را کسر می کنی که با تمام وجودت جمع زده ای .
  11. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    انسان ها را در زیستن بشناسید در گفتن همه آراسته اند!
  12. mani24

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    چشمان داغ اشک می خواهند نه بغض،آغوش می خواهند نه دلداری با زبان.
  13. mani24

    (أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ))- به نیت قبولی حوائج خود و تمام دوستان شرکت کننده)

    أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ
  14. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین منم غلام کسی که بود گدای حسین دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم یکی برای حسن آن یکی برای حسین یقین که آتش دوزخ حرام گردیده به جسم آنکه بود یار آشنای حسین برای بخشش کوه گناه یک راه است بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین کبوتر دل عشاق هر شب جمعه نشسته است روی...
  15. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    سفیر وقتی مسلم بن عقیل سفیر امام(ع) رو گرفتند و به دارالاماره بردن دیدند که گریه میکند خوشحال شدند و با طعنه به او گفتند تو که انسان شجاعی بودی چرا چنین گریه میکنی؟ مسلم در جوابشان گفت: گريه من براي خود نيست بلکه گريه‌ام براي آن سيد مظلوم جناب امام حسين (ع) و اهل بيت او است که به فريت اين...
  16. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    اصلا حسين جنس غمش فرق ميكند راه دل است، پيچ و خمش فرق ميكند اينجا گدا هميشه طلبكار مي شود اينجا كه آمدي ،كرمش فرق ميكند حاجت رواست هركه دعا تحت قبه كرد ارباب باوفا حرمش فرق ميكند با پاي نيزه روي زمين راه ميرود خورشيدكاروان،قدمش فرق ميكند...
  17. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    باز باران با ترانه ميخورد بر بام خانه يادم آمد كربلا را، دشت پرشور و بلا را، گردش يك ظهر غمگين، گرم و خونين، لرزش طفلان نالان، زير تيغ و نيزه ها را، با صدای گريه های كودكانه وندرين صحرای سوزان، ميدود طفلی سه ساله پر زناله ، دلشكسته ، پای خسته باز باران ، قطره قطره، ميچكد از چوب...
  18. mani24

    حسینیه باشگاه مهندسان ایران

    ای حسین فاطمه این کینه هامان را ببین قلب مجروح درون سینه هامان را ببین یازده خورشید را کشتند و داغ تو فزون تکه تکه زین ستم آیینه هامان را ببین گرچه شد خورشید ما در پرده ی غیبت ولی می رسد نورش ز ماه حضرت سید علی* باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا** باز هم فتنه، اگرچه هست حجت ها جلی ترس ما کشته...
  19. mani24

    رد پای احساس ...

    گفتم بهار خنده زد و گفت ای دریغ دیگر بهار رفته نمی اید گفتم پرنده ؟ گفت اینجا پرنده نیست اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست گفتم درون چشم تو دیگر ؟ گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست
بالا