من متعلق به همه هستم،خواهش میکنم ...
از دفعه بعدی چشات رو وا کن بی تلبیت جون
اوهوم تو شیطولی؟
نشستم
نه یادم نرفته، قرار بود از دندون عقلت اویزونت کنیم به پنکه؟
هیچی ولش کن تو امشب همینجوریش ذوق مرگ شدی :دی
حالا تا ببینم شاید داشتم ولی خیلی امیدوار نباش....
نه دیگه بیکار که نیستم تازشم احتمال افزایش روت میره، نیگم ...
حرف حساب جواب نداره... یک نوشابه برای خودت باز کن از طرف من...
اره جون خودت، پروزه های قبلی تو همش پر میکردی من خالی میکردم!!
نیگم تو کف و خماری و ایجور چیزاش بمون :دی
اوخی، چه ناز شدم ، نه؟ :دی بی جنبه بازی
همکار جونی منم بهت اجازه میدم که بری.... ابهت رو حال کردم خودم!!
قبل خواب یاد من باشی :دی
شبت هلویی...
همکارک خودمان خب چرا اینقدر سخت ناکش میکنی
اینم مثل پروژه های قبلیمون از اونا که سخت تر نیست :دی
تو منظورت رو از دیر مغان به یک بیان دیگه بگو، هوم؟
اره تازگی دقت کردی چقدر میکم من کاربر فعال تالار ادبیاتم؟ :دی پز دادن
نیگا کن حزش رو بری! آره اتفاقا مامی جونمم میگه من تو رو نزاییدم از تو سطل...
اره امشب چه شبی است... اه بیا زوی
شب مراد است امشب ...
همیشه داشتم و دارم و شاید در آینده داشته باشم!
عطار رو دست کم گرفتی باز؟ تو دهنت رو باز کنی من میفهمم حالت رو...
نگفتم عکس کیه، میگم بگو از کجا اومده شرح ماوقع رو زود تند سریع بوگو...
نه جون عطاری بگو بینم :دی کنجکاوی در حد مرگ :دی برای دی قبلی
اخه نکه من ناسلامتی کابر فعال ادبیاتم هیچی با کلمه دیر مغان به ذهنم نرسید :دی به دلخواه
موخوامت بسی فزون تر از پیش
امشب بدون اجازه من نمیری ها...