دلم تنگ می شود گاهی.........
من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من ...
غصه هایت برای من ...
همه بغضها و اشکهایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم...
از ساحل جدا شدیم.. هر دو در سکوت
در این سکوت، پژواک تمام زیبایی های آفرینش، به گوش میرسید!
حتی هوا را از ترس ادغام با آن پژواک شگفت، آرام استشمام میکردیم!
وه چه جزیره ی بی مانندی.
دنیای درون جزیره، به سان نیروی آهنربایی، ما را جذب خود کرده بود.
رد پای هیچ انسانی در آنجا نبود
همه چیز در بکر...
برايش بنويس
از دلتنگي هايت ...
از آنچه دلت ميگويد ...
دلنوشته ها ارزشمند مي شوند و نوشته ها به فراموشي سپرده مي شوند....
عاشق باش و عشقت را فرياد بزن ...
از دلت بگو
از ناگفته هايي كه گفته نشود تبديل به مردابي مي كند دلت را كه ديگر پا در آن نمي شود گذاشت ...
ماني ... خودت باش
هميشه خودت باش ...
چه صبورانه به دوش کشیدی
بار سنگین غمی را که ناتوان از به دوش کشیدنش
در راه مانده بودم
چه مهربانانه دستم را گرفتی انسان که پای رفتنم نبود
و چه زیبا لبخند را
برگستره زندگی من بخشیدی
باشد
ای تار و پود زندگی خیالی ام
قدم در این راه با جان گذاشتم
ماندنم با تو جان میگیرد
و تو خرابه دنیایم را دوباره...
از تو مهربا نتر کيست که دردهايم را با او در ميان بگذارم و زخمهاي دلم را
پيش رويش بشمارم؟
از تو آيينه تر کيست که هزار توي روحم را به من نشان دهد،بي آنکه
سرزنشم کند؟
در شبهايي که ماه و ستارگان و آتشکده ها و فانوسها هر يک به سويي می
گريزند،جز تو چه کسي شمعي در دلم روشن مي کند؟
خوبا مرا به...
پروردگارا !
من دشمنی ندارم.
اما اگر بخواهی برایم دشمنی به وجود آوری او را از من قویتر کن؛
تا پیروزی تنها از آن حق باشد!
و اما شما ؛
پس از مرگ با دشمنانتان دوست خواهید شد.
سرنوشتم را
به ســتــــاره های چشمـــان تــــــو
چسباندم
یادت هست ؟
آن عصر پاییـــــزی را
که روی آینه
عکسی از لبـــخند من و تـــو به یــادگار ماند...
اگر از دوست داشتن
برایت نگویم
قلبـــــم جریـــحه دار می شود ....
منو تنها نزار ، عشقم نزار! این خونه خالی شه
کسی که روت قسم میخورد ، اسیره کج خیالی شه
منو تنها نزار ، عشقم مگه، این گریه خواهش نیست؟!
منو تنها نزار عشقم ، که من تنهات نمیزارم
نگو که ،واهمه دارم ، صبوری کن ، تحمل کن، دلم میخواد ببینی،من چه فرقی با همه دارم
منو تنها نزار عشقم، که من تنهات...
تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی
تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی
همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی
تپشهای قلبی را که یک نفس عاشقانه برایت میتپد
از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم
و تو چه عاشقانه شاد کردی خانه قلبم را
از وقتی آمدی گرم...
چقدر دلم برايت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زيباي تو در آن جاي مي گيرد
عزيز من ، قلب من
اي کاش مي شد اشک هاي طوفاني ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در درياي غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کني
اي کاش مي شد فقط يک بار
فرياد بزنم
دوستت دارم
و تو صدايم را مي شنيدي
نمي دانم چطور ، کجا و چگونه بايد به تو...
زندگی یک آرزوی دور نیست
زندگی یک جست و جوی کور نیست
زیستن در پیله ی پروانه چیست؟!
زندگی کن زندگی افسانه نیست.
گوش کن...!!
دریا صدایت میزند!
هر چه نا پیدا صدایت می زند!
جنگل خاموش میداند تورا
با صدایی سبز می خواند تورا
آتشی در جان توست
قمری تنها پی دستان توست
پیله ی پروانه از دنیا جداست
زندگی...
[IMG]
چه موهبت بزرگیست دوست داشتن
وقتی بر پیشخوان قلبت می نشیند
و سکوت می کند
وقتی تمام ایده آل هایت رنگ می بازند
و استدلال هایت به گل می نشینند
درست در لحظاتی این چنین
حادث می شود و تو را از تو می گیرد
هم از این روست که دوستت دارم!
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم
کنار حوصله ام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز میشوم
زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکت عاشق بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود...
خانه ام دور است
گاهی که عزم ِ خانه می کنم از دلتنگی و هراس
گم می شوم در پیچ و تاب مسیر
خرده نان هایم ارزانی پرندگان ِ عشق
عاقبت پیدا خواهم شد
خانه ام دور است می دانی؟
در بلندای آسمان خراش بودن ِ من
راه پله ای است پیچ در پیچ
منتهی به چراغ های روشن شب
می نشینم در ایوان ِچشم انداز شوق
با...