نتایح جستجو

ای کـاش از بـیـن ایـن هـمـهـ آدم هــایـی کـهـ " پـیــشـم " هـسـتـند یـکـیــ " پـــشـــتــــــم " بـود ...!

أمن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء

بـرای دلخوش كردن هيچكس ، چيزى نگوييد كه بعدها دليل دلتنگيش شود . . .

دلمان خوش است که مینویسیم ... و دیگــران می خـواننــد ... و عــده ای می گـوینــد ؛ آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند ... و بعضــی مـی خنــدنـد ... دلمــان خـوش اســت ... ! به لــذت هــای کــوتـاه ... به دروغ هــایی که از راســت ... بـودن قشنــگ تـرند ... به اینکــه کســی برایمــان...

این غصه های لعنتی ازخنده دورم میكنن این نفسای بی هدف زنده به گورم میكنن چه اعتراف تلخیه انگاررسیدم ته خط وقت خلاصی از همه س آی دنیابیزارم ازت.

تمام حرف دلم این است ... من عشق را با نام تو آغاز کردم ... در هر کجای عشق هستی ... آغاز کن مرا ...

زن قيمت گلدانها را پرسيد و شگفت زده دريافت كه قيمت همه آنها يكي است او پرسيد:چرا گلدانهاي نقش دار و گلدانهاي ساده يك قيمت هستند ؟چرا براي گلداني كه وقت و زحمت بيشتري برده است ، همان پول گلدان ساده را مي گيري؟ فروشنده گفت: من هنرمندم . قيمت گلداني را كه ساخته ام مي گيرم. زيبايي رايگان است!

مردي مقابل گل فروشي ايستاده بود و ميخواست دسته گلي براي مادرش كه در شهر ديگري بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتي از گل فروشي خارج شد، دختري را ديد كه روي جدول خيابان نشسته بود و هق هق گريه ميكرد. مرد نزديك رفت و از او پرسيد: دختر خوب چرا گريه ميكني؟ دختر در حالي كه گريه ميكرد، گفت: ميخواستم...

موسي مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهير آلماني، انساني زشت و عجيب الخلقه بود. قدّي بسيار كوتاه و قوزي بد شكل بر پشت داشت. موسي روزي در هامبورگ با تاجري آشنا شد كه دختري بسيار دوست داشتني به نام فرومتژه داشت. موسي در كمال نااميدي، عاشق آن دختر شد، ولي فرمتژه از ظاهر و هيكل از شكل افتاده او منزجر بود...

آنــــا كارنينا تــولستــويآنا كاره نين؛همسر يك سياستمدار عالي رتبه و داراي يك پسر به زيبايي خوش است. او جهت رفع اختلاف برادر و زن برادرش مسافر شده است ... در قطار به برادرش فكرمي كند كه مدام با زنان بد كاره است و كوچكترين ترحم و توجهي به همسرلاغر وزشتش كه مادر چندين فرزند اوست ندارد...

کیفیت و استانداردهای ژاپنی ها چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد. در مشخصات تولید محصول نوشته بود سه قطعه معیوب در هر ۱۰۰۰۰قطعه ای که تولید می شود قابل قبول است. هنگامیکه قطعات تولید شدند و برای آی بی ام فرستاده شدند، نامه ای همراه آنها بود...

مهندس متبحر ... مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام...

طناب ما کدام است؟ (از دست نديد!) مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود؛ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش در گذر است . کنجکا وشدوپرسید:ای ابلیس این طنابهابرای چیست ؟ جواب داد:برای اسارت آدمیزاد. طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس وسست ایمان وطنابهای کلفت هم برای آنانی که دیروسوسه می...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

امشب برایت می نویسم امشب که شبی است ساکت و زیبا چشمانم را می بندم لبخند می زنم لبخند میزنم به شکوه این شب که به یاد توام باز وباز ... و همیشه. می اندیشم آیا لحظه ای هست که به یاد تو نباشم؟ می اندیشم به وقت اندوه ... به وقت گریه ... به وقت دلتنگی ... به وقت خنده...

مــن عاشــق اين ســوالم: من کــجاي زندگيــتم؟ بعــد طرف بگه : خــــره تــو خــود زنــــدگيمي ! مــن عــاشق ايــن عاشــقــــانـــه هــاي ســفت و محــکمم !

هــِـي روزگــار مَن بـه دَرَکــ خــودَت خــَـســتــه نــَـشـُـدي از ديــدَن تــَصـويــرِ تــِکـراريــه دَرد کــِـشـيـدنِ مــَـن ؟!

غرق می شویم گاهی من در تو گاهی تو در من گاهی هر دو در بخار یک فنجان آنقدر که یادمان می رود چقدر خوشبختیم __________________

واقعـا وقتــی که تو نیستـــی ... مـن نمـی دانم برای گم و گـور شدن به کـدام جانب جهـان بگریــزم...

چه تناقض تلخی شده ام... دلم شور میزند، اما، دستانم نمک ندارند...!!!