من خدا را دارم
کولبارم بردوش
سفری می باید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
ساز من با من گفت
هرکجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
گاهی وقتا ما ادمها یادمان میرود که همیشه خدا منتظر است تا ما را در اغوش بگیرد و پناهی برای دستهای بی پناهمان باشد
به همین خاطر هم است که...