مثل خاطرات بد کردار
تو سرم مثل بوق ممتد شد
با خودت جور تازه ای تا کن
با بدی جور تازه ای بد شو
مثل حرف های بی مخاطب باش
تو سرم مثل پنکه می چرخی
دم بکش رو اجاق چشم من
اب خوش تو گلوی من جا خورد
وقتی چشمهای من تورو دیدن
مثل فیلم های بی سرانجامی
طی کنم بیخیالی چی رو
توی این شبای بیخوابی
بعد از این ز...