نتایح جستجو

مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟ ڪُجایے ؟ در چـﮧ حالے ؟ پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم تنهـاییـت بـراے مَـטּ غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ تـღـو فـقـط بـخـنـد آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم...

عشق یعنی به سادگی دست کسی را می گیری و به سختی هرگز رهایش نمی کنی...

تو نیامدی دل ِ فانوس مُرد و شب ِ تیره آغاز شد...

دور میشــــــــــــوی... کوچک و کوچکـتر! امــــــــا... بزرگ و بزرگــــــــــــــــتر میشود جای خالیـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــت در ذهنم!

مانند شیشه شکستنم آسان بود... ولی... دیگر به من دست نزن!! اینبار... زخمیت خواهم کرد!!!!

اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . . . __________________

عیب نداره ... عیب نداره که " تنهایی "... عیب نداره که شبا بدون " شب بخیر " می خوابی ... عیب نداره که جمله ی "دوستت دارم " رو نمیشنوی ... عیب نداره که دلش دیگه برات " تنگ " نمیشه ... عیب نداره حرفاتو باید تو تختت با " خودت " بزنی ... عیب نداره زیره بارون بدون اون ، باید " تنها " خیس شی ... عیب...

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ کیست آنکس که دعای مضطر را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد

مـن بـدم . . . تـو خـوب بـــاش . . . دیگــر ، سراغـم را نـگـیـر خـودم را جـایی در این زندگــی گــُم کرده ام دنبالـــــم نگرد . . . پـیـدایـم نـمـیـکـنی نـفـس بـکـش . . به جـای من هـم اگر تـوانستی مهربـــــانی کن و بـعـد از مـن ، شـبـهـا بـه سـتـاره ام لـبـخـنـد بـزن و مـاه...

مهربانـــم ! شرمنــده ام کــه هیچ وقت، مهربانــی هایت را منتشـــر نکردم امـا تــا دلــت بخواهد گلایـه هـا را “پست” کردم و غریبه هــا “لایک” زدند … کــاش می توانستم صدای تــو را بنویسم....

ازاین تکرارساعتهـا ازاین بیهوده بودنهـا ازاین بی تاب ماندنهـا ازاین تردیدـهـا نیرنگهـا شکهـا خیانتهـا ازاین رنگین کمان سرد آدمهـا و ازاین مرگ باورها ورویاهـا پریشانمـــ دلـ ـم پـ ـ ـ ـ ـر و ا ز میخواهد...!

کتابها رو از رو زمين جمع کرد... هنوز جای سيلی پدر رو صورتش می سوخت... با اينکه همين الان کتک خورده بود بازم رفت سراغ پنجره تا باز ديد بزنه. دختر همسايه هنوز پشت پنجره داشت لبخند ميزدو زل زده بود به اون... نفسی کشيد و پيش خودش گفت : ...آخيش...سيلی خوردنم رو نديد... به نگاه کردنش ادامه...

تو کآشفِ احساس دختری شدی که همه فکر می کردند به جآی ِ دل سنگ دآرد.. براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 700x463 مي باشد

درست همین جا همین گوشه دنج دنیا بود که عاشقانه هایم را برایت باز گفتم و تو چه عاشقانه مرا بستی در آغوشت یادت هست آن روز تو مرا در آغوش کشیدی و من برای اولین بار با حس خوب تو پرواز کردم سبک سبک سبک و سبک تر از همیشه لحظه ای بود که سنگینی سرت را روی شانه هایم حس کردم به یاد داری تمام ساعات...

بیا جایمان را با هم عوض کنیم دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد . . .و زندگی کنم براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 1366x768 مي باشد

تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید تبارک الله از این ره که نیست پایانش جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد که جان زنده دلان سوخت در بیابانش

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدایا بابت آن روز که سرت داد کشیدم متاسفم من عصبانی بودم برای انسانی که تو میگفتی ارزشش را ندارد و من پافشاری می کردم

یادش بخیر وقتی بودی نیازی به شمردن ستاره ها نبود اصلا یادم نیست ستاره ای بود یا نبود هر چه بود شیرین بود حتی بی خوابی بدون شمردن ستاره ها.

خوبـے ؟ " گاهی با تمام ِ تكــ ـراری بودنَش غوغـ ـا می كـ ـند . . .