نتایح جستجو

وقتی زن میگوید دلم برایت تنگ شده.... یعنی دوستت دارد.... اگر بگوید دوستت دارد یعنی دلش برایت تنگ خواهد شد. جمله ی "دلم برات تنگ شده" برای زن عمیق تر از تمام اقیانوس ها ست. فهمیدن زن سخت نیست.... فقط باید صدای ضربان قلبش را شنید...!!! که عاشقانه می تپد... نه بی دلیل!

اگر نفسی در سینه است ، تو خودت میدانی برای تو نفس میکشم برای تویی که تمام وجودم هستی ، تویی که به خاطرت گذشتم از همه چیز ، بی تو جای من در اینجا نیست تمام قلبم خلاصه میشود در عشق تو ، تمام نگاهم...

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ کیست آنکس که دعای مضطر را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

من به بوی تو رفته از دنیا بی خبر از فریب فرداها روی مژگان نازکم می ریخت چشمهای تو چون غبار طلا تنم از حس دستهای تو داغ گیسویم در تنفس تو رها می شکفتم ز عشق و می گفتم «هر که دلداده شد به دلدارش ننشیند به قصد آزارش برود، چشم من به دنبالش برود، عشق من نگهدارش» آه، اکنون تو رفته ای و غروب سایه می...

به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت حلال کردمت الا به تیغ بیزاری تو در دل من از آن خوشتری و شیرینتر که من ترش بنشینم ز تلخ گفتاری

لیاقت می خواهد واژه “ما” شدن لیاقت می خواهد “شریک” شدن تو خوش باش به همین “با هم ” بودن های امروزت من خوشم به خلوت تنهایی ام تو بخند به امروز… من میخندم به فرداهایت . . .

مرا دوستــــ داری...؟؟؟ آنگونه که من تـــو را...!!!؟؟؟ پس چرا این شهـــــر ... یکـــــــ دیوانه دارد....؟؟؟!!!

بــا تـــو هستــــم ای " مـــــــــــــرد " ! " زن " که اعتمــــــــاد کرد ، شکننده تـر مـــی شـــــود ... پس حواست را بیشتر جمــــــع کن ...

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

خدایا... تـــو نادیده می *گیری مــــن هم نادیده می گیرم تـــو خطاهایـم را مـــن عطاهایـت را...

میـدآنی، گـآهی سـَنگــدِل تـَریـن آدم دُنیـآ هـَم که بـآشی، یـک آن یـآد کـَسی روی قـفـَسهـ سیـنهـ ات ســَنگــینی میکــُنــَد آنوقــت به طــور کـآملا غریزی، نـَفــَس عمیـقی میکــِشی تـآ ســَنگ کـــوب نـَکـُنی.... براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس...

בر ڪפּבڪے בر ڪבامبازے راهت نـבاבنــב ڪـﮧ امــرפּز انقـבر בیـפּانـــﮧ פּار تشنــﮧ ے بازے ڪرבלּ با اבمهایـے

تا زانو، فرو رفته ام در خود. کافی است نیلوفری در من بروید. می شوم شاعر مردابی.

ســـاده بگویـــــم صدای نفســـــهایت را هر لحــــظه کـــم می آورم ...

از فکر من بگذر خیالت تخت باشد من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد این من که با هر ضربه ای از پا در آمد تصمیم دارد بعد زا این سرسخت باشد تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد تصمیم دارد هم بسوزد ،هم بسازد خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت...

وَ حــآلــآ هَــمـه چـیز تَـمآم شُــد . . . و تَــنهـآ خـــآطـراتَــند کــه دَر قَــلــبمــآن دَفـن میشَــوَند تــآ اَبَــد . . . تــآریــخ انــقضــآی دوســتـی بــه پآیآن رسیــد و مَــن . . . تَــنـهـا بـآ همیـن صَفــحه ی مَــجــآزی بــا تـو دَر ارتــبــآطَـم . . ...

کاش می فهمیدی... برای اینکه تنــهایم ، تو را نمی خواهم... برعکس.. برای اینکه می خواهمت تنــــهایم... ...

بَعضـــي اَشــکهــــا هَستَند بــــي دَليل بــــي بَهانـِـــه يــِـک دَفعــِــه اي نِصفـــــِـــــــ شَبــــي عـَـجيب، آدَم را آرام مـيکُنَند

چـه کـــــــرده ای بــا مــن ..!!؟ کـه ایـن روزهــــــا ، تــــو را فـقــط بـه انـدازه ی یـک اشتبــاه مـی شنـاسـم..!!!