تو یه پادگان تو بانه بودیم برای پذیرایی از زایرین
البته بولحسن و و سرابند هم رفتیم
حاج حسین بولحسن برامون صحبت کرد
خدا حفظش کنه خیلی عزیزهخیلی دوست داشتنیه
همه چی یدفعه ی شد تو ماه رمضون داشتم با دوستام والیبال بازی می کردم که یکی از بچه گفت میای بریم کردستان خادمی
منم گفتم از خدامه
ان شا الله شما همه ی دوستداران شهدا بطلبن که برید
خیلی عالین