مولای من!
نمیدانم که در کدامین سرزمین قدم میزنی و کدامین باد گیسوانت را شانه میزند؟
کدام سنگ ریزه، در زیر قدم هایت هلهله میکند؟
در کجای عالم، به طلوع و غروب گیتی مینگری؟
کدامین گوش، نجوایت را میشنود؟
اما، مولایم!
خوب میدانم که دلتنگ تو هستم؛
دلتنگ دستهای مهربانت که روزی برای این...