و چشمان ات راز ِ آتش است.
و عشق ات پیروزی ِ آدمی ست
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد .
و آغوش ات
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریز ِ شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکی ِ آسمان را متهم می کند .
گاهی زن باش
انقدر زنانه
عشقت را نشان بده
با ناز سخن بگو
وقتی اخم میکند
خودت را برایش لوس کن
وقتی صدایش بغض دارد
ارام تمام پرده هارا بکش تا کسی نبیند
مردت بر شانه تو تکیه کرده
و وقتی نوبت توست
تمام پرده های را کنار بزن
تا خورشیدو ماه و ستارگان و اسمان
تماشایت کند
زمانی که
در اغوش...
اتشفشانی شده ام به ظاهر خاموش !
درونم اتشی بر پاست که نپرس.
از این خوشه های خشمی که دسته دسته
درون سینه ام بر هم می گذاری بترس...........
یک روز که دور هم نیست
فوران خواهم کرد وتمام خشمم را
بالا خواهم اورد
گدازه هایم را جدی بگیر
بی شک وجودت را
ذوب خواهند کرد...........
[IMG]
یک روز که باران می بارد
.
یک روز که چتـرمان دو نفره شــده
.
یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت
.
یــک روز که گــونـه هایــت ،
از سرما
سرخ ِ سرخ . . .
.
آرام تر از هر چـه تصـورش را کنی
آهــستـه
.
.
.
می بوسمت . . !