تکیه داده ام
به باد
با عصای استوایی ام
روی ریسمان آسمان
ایستاده ام
بر لب دو پرتگاه ناگهان
ناگهانی از صدا
ناگهانی از سکوت
زیر پای من
دهان دره ی سقوط
باز مانده است
ناگزیر با صدایی از سکوت
تا همیشه
روح برزخ دو پرتگاه
راه می روم
سرنوشت من سرودن است!
قیصر امین پور