نتایح جستجو

  1. یارانراد

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت...

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی . گفتم: پس...
  2. یارانراد

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت...

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی . گفتم: پس...
  3. یارانراد

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت...

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی . گفتم: پس...
  4. یارانراد

    نخیر این خودتونید من اونم که میخندم

    نخیر این خودتونید من اونم که میخندم
  5. یارانراد

    :w30::w30::w30:

    :w30::w30::w30:
  6. یارانراد

    :eek: چه می دونم والا

    :eek: چه می دونم والا
  7. یارانراد

    [IMG] :biggrin:

    [IMG] :biggrin:
  8. یارانراد

    سلام عزیز خواهش میکنم انشاالله که همین طوره

    سلام عزیز خواهش میکنم انشاالله که همین طوره
  9. یارانراد

    علیک سلام داهی خواهش می کنم:smile:

    علیک سلام داهی خواهش می کنم:smile:
  10. یارانراد

    خدایااااااااااااااااا کمک کن خدای خوب و عزیز دوست داریم

    خدایااااااااااااااااا کمک کن خدای خوب و عزیز دوست داریم
  11. یارانراد

    :w30:

    :w30:
  12. یارانراد

    به تو فک کردم که بارون بباره [IMG]

    به تو فک کردم که بارون بباره [IMG]
  13. یارانراد

    اسمانش همرنگ کاغذهای بی خط قطره ای چکید از چشمش و شد ابری پر درد ناله ای از سر غصه ی این قصه سر...

    اسمانش همرنگ کاغذهای بی خط قطره ای چکید از چشمش و شد ابری پر درد ناله ای از سر غصه ی این قصه سر داد و باد ی در اسمانش غوغا کرد بید بید پریشان بید مجنون روی کاغذ به خود لرزید و ترسید واز خود پرسید تا کجا تا انتهای کدام زمان این دست پنهان می نوازد مرثیه فاصله هارا تا کجا تا انتهای کدام لایتناه...
  14. یارانراد

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت...

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی . گفتم: پس...
  15. یارانراد

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم...

    گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی . گفتم: پس چرا...
  16. یارانراد

    سلام ببخشید دیشب یهویی رفتم:redface: خوابم می اومد ممنون از عکس های قشنگ

    سلام ببخشید دیشب یهویی رفتم:redface: خوابم می اومد ممنون از عکس های قشنگ
  17. یارانراد

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
  18. یارانراد

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
  19. یارانراد

    چشم حتما

    چشم حتما
  20. یارانراد

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم

    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد// من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
بالا