باز هم بستری از امنیت مرا فرامی خواند...
تن ظریفم را به آغوش تو می سپارم...
روح لطیفم را به آرامش...
دستانم را در دستانت قفل می کنم
تا سمفونی صدایت گوشم را بنوازد و به دیدار فرشته خواب روم...
براستی که هیچ کجا آرام تر از آغوش تو نیستم!
آغوش تو، هستی بارانی ام را به بوسه ای می بخشد...
و...