نتایح جستجو

رفت؟؟ به سلامت.. من خدا نیستم که بگویم: صد بار اگه توبه شکستی باز آی آنکه رفت.... به حرمت آنچه که با خود برد حق برگشت ندارد.. رفتنش مردانه نبود.... حداقل مرد باشد برنگرد.

دلـــــــــم یک دنیا تنهایی میخواهد.... با یک عالــــــمه تــو... وتمام گوشــــه کنارهای قـلبت.....

عزیز ِ دلم هنوز وقتـے آسمان ِ دلمـــ ابریست لمس ِسبك ِ دستان ِ مهربانت را روے ِ مو هایمــ حس مـےكنمـــ ... تو هنوز با تمام ِ نبودنت تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایـے ...

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ یضِیقُ صَدْرُكَ بِمَا یقُولُونَ ((الحجر/97)) ما میدانیم سینه ات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود

کــاش مَن ديگــَري بودمــــ .... مــي نشستمــ روبِـروي خـودَمـــ ســر تــا پـــا گــوش مـي شدَمـــ تــا ببيَمـــ حـَرفـــ حسابَمــــ چيستــــ؟

و این منم... گاهگاهی ذهنم را می تکانم و کلماتش را می ریزم در یک دنیای سرد مجازی... که از تنهایی به آن پناه آورده ایم... این منم... کمی دیوانه ام... شاید هم عاشق...

کـارگردآטּ ِ زنـבگی ِ مـن یا یک بـدل برام پیـدا کـن یا برای ِ همیشه Cut کــن .. به وجودت قسم ، ایـטּ قسمت ها خــیلی درد داره ...!

وقتی با گفت و گو مشکلتون حل نشد وقتی بحثتون به بن بست رسید فقط بغلش کنید محکم ، محکم ...

مرا میــان بازوانت مومیایی کن… شاید هـزار سال بعد… باستان شناس کنجکاوی… از عــاشــقــانــه های دســتــانـــت… رمز گشایی کند… __________________

دلم گرفته است… دلم عجیب گرفته است و هیچ چیز، نه این دقایق خوش*بو، که روی شاخه*ی نارنج می*شود خاموش، نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب*بوست، نه، هیچ*چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی*رهاند. و فکر می*کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده خواهد شد…

همیشه یادمون باشه ازاومدن یکی توی زندگیمون ذوق مرگ نشیم.... تا وقتی که تنهامون گذاشت و رفت دق مرگ نشیم......

دوس دارم ببرمت یه جای شلوغ, خیلی شلوغ, وایستم اون وسط نگات کنم! بگم اینارو می بینی؟ بگی آره! بگم تو هیاهوی همه این آدما, بازم من چشمام فقط دنبال تو می گرده, دلم برای تو تنگ میشه صداهاشونو می شنوی؟ بگی آره! بگم تو اوج همین صداها دلم دنبال صدای تو می گرده بگم حالا چشماتو...

کاش میشد بعضیارو دوباره پس داد به مادرشون… بیا مامانش، اینو بگیر دوباره بزرگ کن، این خوب از آب در نیومده…! __________________

دلگیرم از مرغهایے ڪـﮧ دانـﮧ خوردنشاטּ پیش ما بود و حالا براے دیگراטּ تخم میگذارند رفتند ولے میدانم .. روزے بوے ڪباب شدنشاטּ بـﮧ مشامم میرسد!!!...

مـادربـزرگ مـی گفـت: قلبـــت که بــی نظـم زد از همیــشه عاشق تـــری . . . اشکــت که بــی اختیــار ریخــت از همیــشه دلتنــگ تـــری . . . شبــت کـه بـا درد گذشـــت فکــرت از همیــشه درگیـــرتـر سـت . . .

مـــن می نویسم و تـو نـمی خوانی...! امـــــــــــا... "مخــاطب" که تـــو باشــی مدیــــــونم اگر ننـــــــویسم ... !!!

آن قدر در عشق تو سر به زیر و سر به راه بودم كه نمی دانستم در خیابان یك طرفه قدم برمی دارم و هیچ گاه با تو رو در رو نخواهم شد!

گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎن ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ !

دیـدن اینکـه یـه مـرد جلـو روت گـریه میکنـه خیلـی درد آوره امـا درد آورتـر اینـه کـه نـدونـی چطـور آرومـش کنـی! بـه سلامتـیه تمـوم مـردایی کـه درد دلشـون رو خـودشـون میـدونن و خـداشـون…!

امـــروز پـــر از احســاســـم امـــا خــالـــی از اعتـــمـــاد !