نتایح جستجو

  1. یارانراد

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود...

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : « دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است. تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره های عجیبی ! و اسب ، یادت هست ، سپید بود و مثل...
  2. یارانراد

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود...

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : « دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است. تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره های عجیبی ! و اسب ، یادت هست ، سپید بود و مثل...
  3. یارانراد

    سلام حالا دانلود شد یه دنیااااااااااااااا تشکر

    سلام حالا دانلود شد یه دنیااااااااااااااا تشکر
  4. یارانراد

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود...

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : « دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است. تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره های عجیبی ! و اسب ، یادت هست ، سپید بود و مثل...
  5. یارانراد

    وقتی هنـر رنگ پـاییـز به خـود می گیـرد

    سلام وااای ممنون ترکیب این رنگهای روشن وگرم سردی این فصل و از یاد می بره:)
  6. یارانراد

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : «...

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : « دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است. تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره های عجیبی ! و اسب ، یادت هست ، سپید بود و مثل واژه ی پاکی ،...
  7. یارانراد

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود...

    غروب بود. صدای هوش گیاهان به گوش می آمد. مسافر آمده بود و روی صندلی راحتی کنار چمن نشسته بود : « دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است. تمام راه به یک چیز فکر می کردم و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد. خطوط جاده در اندوه دشت ها گم بود. چه دره های عجیبی ! و اسب ، یادت هست ، سپید بود و مثل...
  8. یارانراد

    خواب تلخ مرغ مهتاب می خواند. ابری در اتاقم می گرید. گل های چشم پشیمانی می شکفد. در تابوت پنجره...

    خواب تلخ مرغ مهتاب می خواند. ابری در اتاقم می گرید. گل های چشم پشیمانی می شکفد. در تابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد. مغرب جان می کند، می میرد. گیاه نارنجی خورشید در مرداب اتاقم می روید کم کم بیدارم نپنداریدم در خواب سایه ی شاخه ای بشکسته آهسته خوابم کرد. اکنون دارم می شنوم آهنگ مرغ مهتاب و گل...
  9. یارانراد

    خواهش میکنم:redface: فعلا خدانگهدار

    خواهش میکنم:redface: فعلا خدانگهدار
  10. یارانراد

    سلام با اچازه من میرم چشمام داره میره بخواب راستی [مرا سفر به کجا می برد؟

    سلام با اچازه من میرم چشمام داره میره بخواب راستی [مرا سفر به کجا می برد؟
  11. یارانراد

    میدونم بابا که شوخو میکنی اصلا راستم بگی اشکال نداره خوابم گرفت که گفتم میرم:)

    میدونم بابا که شوخو میکنی اصلا راستم بگی اشکال نداره خوابم گرفت که گفتم میرم:)
  12. یارانراد

    ممنون خیلی خوش سلیقه اید:)

    ممنون خیلی خوش سلیقه اید:)
  13. یارانراد

    مرا سفر به کجا می برد؟

    مرا سفر به کجا می برد؟
  14. یارانراد

    من اصلا میرم بعدا میام

    من اصلا میرم بعدا میام
  15. یارانراد

    نخیییرم

    نخیییرم
  16. یارانراد

    خوشبختی جز رضایت نیست

    خوشبختی جز رضایت نیست
  17. یارانراد

    شکلک وبرداشتم دم افطار یادت نره منم اصلا سرم شلوغ نیس خلوته

    شکلک وبرداشتم دم افطار یادت نره منم اصلا سرم شلوغ نیس خلوته
  18. یارانراد

    عبور باید کرد . صدای باد می آید، عبور باید کرد. و من مسافرم ، ای بادهای همواره! مرا به وسعت...

    عبور باید کرد . صدای باد می آید، عبور باید کرد. و من مسافرم ، ای بادهای همواره! مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید. مرا به کودکی شور آب ها برسانید. و کفش های مرا تا تکامل تن انگور پر از تحرک زیبایی خضوع کنید. دقیقه های مرا تا کبوتران مکرر در آسمان سپید غریزه اوج دهید. و اتفاق وجود مرا کنار درخت بدل...
  19. یارانراد

    خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آنهاست. - نه ، وصل ممکن نیست ، همیشه...

    خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه آنهاست. - نه ، وصل ممکن نیست ، همیشه فاصله ای هست . اگر چه منحنی آب بالش خوبی است. برای خواب دل آویز و ترد نیلوفر، همیشه فاصله ای هست. دچار باید بود و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف حرام خواهد شد. و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست. و عشق...
  20. یارانراد

    و میزبان پرسید: قشنگ یعنی چه؟ - قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال و عشق ، تنها عشق ترا به گرمی یک...

    و میزبان پرسید: قشنگ یعنی چه؟ - قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال و عشق ، تنها عشق ترا به گرمی یک سیب می کند مانوس. و عشق ، تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد ، مرا رساند به امکان یک پرنده شدن. - و نوشداری اندوه؟ - صدای خالص اکسیر می دهد این نوش. و حال ، شب شده بود. چراغ روشن بود. و چای می...
بالا