نتایح جستجو

سلام مرسي ممنون به همچنين جدا ؟ چه خوب ، زيارت قبول ، ما رو كه فراموش نكردين اونجا ؟

سولوممممممممممممم مخسي تو خوبي مامان ؟ :دييييييييييييي ها رفتم سفر :ديييييييي ها خوش گوذشت مخسي جاي شوما خالي خودت كوفتت بشه بي تربيت اون سفره عقد و اينام به خاطر تجمع اهك بوده كه هر كدومش شبيهه يه چيزي شده بعد به اون اسم ميشناسنش ، فقطم اينا نبود مثلا يه جا بود شبيه شير خوابيده بود يه جاش...

قفونت بروم و برنگردم من ، چشات خشنگ ديده عزيزم مرسي ممنون سيزده شومام ايشالا خيلي خوش گوذشته باشه بهت...

مرسي علي جان سيزده به در شمام با تاخير مبارك باشه، ايشالا به خوبي و خوشي بدر شده باشه ...

سلام احسان جان چطوري ؟ چه خبرا ؟ مخسي از عكست...

خو حالا ، قيافه رو :d نميدونم، ليدره ميگفت احتمال ميديم كه اينطور باشه چون اين غاره هم تو مسير زنجان همدان بود .، از اونجا تا همدان 100 كيلومتر بيشتر نبود ...

راسي سيزدهت بدر :d

مث چي ؟ :D ها كامله تا چشت دراد :D:D نه اعتماد به نفس كاذب نده به خودت ، كسي به پستت نخواهد خورد :ديييييييي

نخير الكي دلتو خوش نكن ، امريكا كه سهله كره مريخم بوديم هيشكي به تو توجهي نميكرد :دييييييييييييي ها كه برو رو دارن ، پ چي خيال كردي ؟ :دي ايشششششششش، بيشين بينيم باو ، ما خودمون چل چراغيم :ديييييييي ميگم تو فارغ شدي پ چرا ساعت بيولوژيكيت هنو درس كار نميكنه ؟ اخه الان موقع اومدنه ؟:razz: من رفتم...

شبت خوش نگار قصه گو عليك سيلام دير اومدي نگار قصه گومون داره ميره

ها خو تو كه همون پسرام تحويلت نميگيرن :دييييييييييييي ، تازشم وقتي طرفدارامو نيگا موكني چيشاتو درويش كن :دي خواهش ميشه خواهش ميشه :دي نذاشتن كه بابا ، اونجارو تو راه برگشت رفتيم ديديم بعد هي هولمون كردن گفتن زود باشين زود باشين ميخوايم زودتر برگرديم و اينا اصن يادم رف از اونجا عسك بگيرم...

ها اورين خوشم مياد خودت ميگيري :دييييييييييي نخيرم من خودم طرفدار دارم به اندازه كافي، نوشابه موشابه نياز ني اصن :دييييييي برو اينجا عكساي سفرمونو ببين

ها ادمو خيلي چيزا بگيره ولي جو نگيره :دييييييييييي رفته بودم مسافرت ماركوپولو شده بودم :دييييييييي

بدهکار هیچ کس نیستم جز همین ماه که از پشت میله ها می گذرد که می توانست از اینجا نگذرد و جایی دیگر مثلآ در وسط دریایی خیال انگیز بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پول دار بدهکار هیچ کس نیستم جز همین ماه که تو را به یادم می آورد. رسول يونان

نخيرم كچل خسيسه من خسيس نيستم :دي تو چرا به ما دو تا مرغ عاشق حسادت ميورزي انقد ؟ ها ؟ :دي

خوتي تورمه خو كي خرج اين ريخت و پاشا رو ميده خو ؟ :دي راسي نگفتي عشخ من كوجاس ؟

نه بابا نرفتيم كه هسيم، حالا موتاد نشي يه وقتي ؟ :دي از پياده رو برو شبت خوش به همچنين...

نه خو نترس نميفتي :دي خو ديه اخر عيد قحطي اومده زير كرسي هيچي نداريم بخوريم :دي شب خوش تشنته ؟ فقط اب داريما بيارم ؟ :دي

ها ؟ چشه خو مگه ؟ نميدونم حتما عاشقن ديگه:دي

من بيشتر شعر بلتم بوگويم تا قصه :دي هر شب خواب می بینم سقوط می کنم از یک آسمانخراش و تو از لبه ی آن خم می شوی و دستم را می گیری سقوط می کنم هرشب از بام شب و اگر تو نباشی که دستم را بگیری بدون شک صبحگاه جنازه ام را در اعماق دره ها پیدا می کنند. رسول يونان