توتنهامال منی!
آسمان غبطه ام میخورد
که هم آغوشی چون تودارم
غبطه ام میخوردکه...
آغوشش رادردنیاگسترانیده
ولی اوکه نمیداند
توتنهامال منی!
ستارگان غبطه ام میخورند
هرشب سعی درفریبت دارند
امامن که خوب میدانم
توتنهامال منی!
وقتی ازبرایت مینویسم
نمیدانم باکدامین قلم نویسم؟
نمیدانم برکدامین...
در آغوشم بگیر این بار بی پروا تر از قبل
نگهدارم میان مرز دستانت
و کاری کن که آرامش بگیرد جان بی تابم
و بگو که مال من هستی
و بگذار از وجودت کام جویم ٫ جان بگیرم
کنارم باش تا فردا و فرداها
مرا از کل این دنیا
فقط چشمان تو کافی است
مرا از کل این دنیا
نگاه عاشقت کافی است
زودتــــــــر از من
شــــــــال و کلاه می کند
بیقـــــــــرارِ
قرارِ دیــــــــدارِ تو می شــــود
دستــــــــــ و پایش را گم می کند...
دختـــــــــــرک عجولی ستـــــــ
دل بی تابـــــــــــ من
وقتــــــــــ ملاقاتــــــــــــــــ تو!
[IMG]
[IMG]
دلیل اینكه آرومم امید لمس دستاته
همین لبخند پنهانی كنار لحن گیراته
دلیل اینكه تنهایی همین دستای تنهامه
همین دنیای تاریكم همین تردید چشمامه
تو دلگیری نمی دونی چه رویایی به من دادی
اگه فكر می كنی سردم برو رد شو تو آزادی
نمی دونم تو این روزا چه احساسی به من داری
نه اینكه سرد و مغرورم...
مکان ارام بخش وجود من دریاست ...........دریایی که تو را همراه خود داشته باشد و با بی قراری هایش از تو برایم میگوید .....
این دریاست که نوشته هایم را راز دار است ........
در ساحل منتظر باش ......
من دریا را کاغذی برای نوشته هایم خوانده ام .... دلم را قلم .....و تو را دیوان نوشته هایم ...
من تو را هرگز فراموش نخواهم کرد
تو در آبی آسمان به من لبخند زدی
تو در خوش آوازترین ترنم آبی آب به قلبم پا گذاشتی
تو در قشنگترین لبخند کودکانه به چشمم نشستی
تو را با نوای قلبم پذیرفتم با آهنگ گوشنواز عشق
تو مرا با مهر خواندی و من....
به مهمانی سفره ی محبتت آمدم
تو را با جوهر خونم در پنهانی...
من فقط ستاره توام
روشناییم از توست
پس همیشه باش
صدایم کن .......
صدایت را دوست دارم
نگاهم کن .......
نگاهت را دوست دارم
دلتنگ میشوم .....همیشه .......هر لحظه .....
در حالی که میدانم کنارم هستی
از ستاره ات دور نشو .......زیرا بی تابی میکند دلم ......مانند کودکی بهانه گیر .......
و...
دوستت دارم دوستت دارم و باز هم فریاد کنان می گویم دوستت دارم
گـويي از سـردي دستانت آواز جـدايي را شـنيده ام ...!!!!
گـر چه نت بـه نت مو سيقي زندگـيم شـاد بوده امـا دوريت چـنان سنگين است كه حتي سـازم در فـرياد انتظارت با من نواي غـم ســر ميدهد ... !!!
اری ... باز هم مثل همیشه برای تو می نویسم
برای تویی که مقصود تمام نوشته های منی
تویی که الفبای عشق را به من آموختی
تویی که مرا سرگدان دنیای قشنگ عاشقی کردی
تویی که قلم روان قلبم را به دستم دادی
تا برای اولین بار برای تو بنگارد
تویی که دیگر هیچ گاه نمی توانم از کنارت بی تفاوت بگذرم
تویی که...
گم می شوم بی تو
در جنگل سکوت و تنهایی
آنگاه که از صدای هوهوی باد می هراسم
و در آن تاریکی مبهم
بی تو
فانوسم می شکند!
فقط چند لحظه
نبودنت را جبران کن
[IMG]
ترسید «چراغ دوازدهم» را هم بشکنند.
جایش یک «شمع» داد تا ببیند چه می کنند با او،
پروانگی آموخته اند؟
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند / این خاک احترام به دریا نمی کند
نامت برای دفع بلا روی طاقچه است / ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند . . .
به امید بخشش آقا امام زمان و ظهورش