دنیای مجازیم با این خواصش :D
راستش دلم نمی یاد نگه دارم تو قفش
این مرغ میناهم که داییم بهم داده فقط به اسم منه وگرنه مامان بابام بهش رسیدگی می کنن بهش حرف زدن یاد میدن
اینسری بردنش تو حیاط از قفس در رفت این دوتا عزیز داشتن گریه می افتادن بعد بابا رفت تو کوچه صداش زد اومد سمتش و گرفتش خیلی خوشحال...