نتایح جستجو

  1. nazanin jamshidi

    عسلم؛نفسم؛ آقای من... تا آخرین نفس همراه تو می مانم... تا تو به آرزوهایت برسی و موفقیت را به...

    عسلم؛نفسم؛ آقای من... تا آخرین نفس همراه تو می مانم... تا تو به آرزوهایت برسی و موفقیت را به چنگ آوری... عزیز دلم! شک را میهمان دل شیشه ای ات نکن ما با دستان مهربان هم پلی به سوی خوشبختی می سازیم و به آینده ی روشن مان دل می بندیم مجنون نازنین تو خوب می دانی! من جز عشق و محبت تو...
  2. nazanin jamshidi

    عشق من؛ نفسم! تا آخرین تپش، شانه ات را می بویم و می بوسم... تا بدانی! با تکیه بر شانه ی تو،...

    عشق من؛ نفسم! تا آخرین تپش، شانه ات را می بویم و می بوسم... تا بدانی! با تکیه بر شانه ی تو، احساس امنیت می کنم همین که شانه ی تنومند تورا در کنار شانه ی ظریف خود ببینم همین که سرم را به سینه ی ستبر تو بچسبانم همین که در آغوش دریایی تو غرق شده و در پی راه گریزی نباشم یعنی من در امن...
  3. nazanin jamshidi

    رفتارعاشقانه ي زن را بايد از دلتنگيش فهميد ازشوق و بي تابيش براي ديدار ازحس كودكانه اش براي...

    رفتارعاشقانه ي زن را بايد از دلتنگيش فهميد ازشوق و بي تابيش براي ديدار ازحس كودكانه اش براي آغوش زن بي دليل بهانه نمي گيرد شايد بهانه ي دستان گرمت را دارد که دستانش را بگيري...‏ [IMG]
  4. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  5. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  6. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  7. nazanin jamshidi

    شاهزاده ی باران من برایت عاشقانه ی دیگری به دنیا می آورم دیر زمانی ست که تو را در سرشت ام آرزو...

    شاهزاده ی باران من برایت عاشقانه ی دیگری به دنیا می آورم دیر زمانی ست که تو را در سرشت ام آرزو کرده و معصومانه پرنده ی نگاهم را به ظرف آشیانه ی مغرور چشمان تو سوق داده ام غرورم را چون شیشه ای بلورین بر زمین کوفته و دیگران را به تمنای خرد شدنش اش فرا خوانده ام حال در این لحظات خاص مملوء از...
  8. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  9. nazanin jamshidi

    زن ...با چشمانش حرف میزند ؛ دوست داشتنش را با نگاهش میگوید...دلتنگی در چشمانش اشک میشود ! وقت...

    زن ...با چشمانش حرف میزند ؛ دوست داشتنش را با نگاهش میگوید...دلتنگی در چشمانش اشک میشود ! وقت شادی ؛چشمانش برق میزند... وقت عشق بازی چشمانش خُمار میشود ، تمام دنیا را میشود در چشم زن خلاصه کرد ! او می تواند با نگاهش دنیا را عاشق میکند .. [IMG]
  10. nazanin jamshidi

    همسرم... لمس انگشتان مردانه ی تو یلدای وهم بر انگیز دستانم را به آتش می کشد و چهره ام را...

    همسرم... لمس انگشتان مردانه ی تو یلدای وهم بر انگیز دستانم را به آتش می کشد و چهره ام را گلگون می کند من با رقص نوازشگر انگشتان تو بر اندام سرد و زمستانی ام بهاری می شوم و با هرم نفسهای عشق تو آن هنگام که دستانت در دستان ظریف من قفل می شود، جانی تازه می گیرم.... و خوشبختی را به چشم می...
  11. nazanin jamshidi

    آرام باش عشق من... آرام باش زندگی من... من همه ی هستی ام متعلق به توست... جسمم..روحم ... همه...

    آرام باش عشق من... آرام باش زندگی من... من همه ی هستی ام متعلق به توست... جسمم..روحم ... همه ی هستی ام... همه را به تو می بخشم... تو برترین اعجاز پروردگاری و من فرمانروای قلب تو... سرت را بر سینه ام بگذار تا آوای دلنوار مرغان عشق،در قفس دل نازک و شیشه ایم، گوش ات را بنوازد و مرا به اوج...
  12. nazanin jamshidi

    مقابل دیدگان پاک دریا همراه تو قدم در صحرای عشق می گذارم... لیلی شده و تو را مجنون خود می...

    مقابل دیدگان پاک دریا همراه تو قدم در صحرای عشق می گذارم... لیلی شده و تو را مجنون خود می پندارم... عطر تنت را نفس می کشم ... پاهایم را با شن های زیر پای تو می پوشانم.... و خوشبختی ام را به چشم می بینم... روزی می آید که من و تو به کلبه ی وصال می رسیم... آینده را روشن تر از هر ستاره می...
  13. nazanin jamshidi

    آغوشت تشبیه تن من بود و چشمانت عاشقانه های مرا داشت انگار مرا بر بوم سرنوشت ات به تصویر...

    آغوشت تشبیه تن من بود و چشمانت عاشقانه های مرا داشت انگار مرا بر بوم سرنوشت ات به تصویر کشیده بودی انگار تو را سالها درخود زیسته بودم... همسرم! من بی تردید لیلی شدم و با تو آمیختم... تو مرا نفس نامیدی... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]
  14. nazanin jamshidi

    عزززززززززززززززززززززیزم کجاییی ؟ دلم برات تنگ شده

    عزززززززززززززززززززززیزم کجاییی ؟ دلم برات تنگ شده
  15. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
  16. nazanin jamshidi

    نامه عاشقانه من

    بانوی طبیعت... بانوی طبیعت... در فراسوی آرمانی فراموش نشدنی، با طبیعت آمیخته و به ترنم روح نواز آب، دل می سپارم... قطرات زلالی که زندگی را معنا می کند... قاصدی ست از جنس امنیت؛ از حریر آرامش... راوی از شور و عشق؛ در هیاهوی بوسه ی آب به صخره... و معاشقه ی صادقانه ی درخت و باد... من مسحور...
  17. nazanin jamshidi

    در فراسوی آرمانی فراموش نشدنی، با طبیعت آمیخته و به ترنم روح نواز آب، دل می سپارم قطرات زلالی...

    در فراسوی آرمانی فراموش نشدنی، با طبیعت آمیخته و به ترنم روح نواز آب، دل می سپارم قطرات زلالی که زندگی را معنا می کند قاصدی ست از جنس امنیت؛ از حریر آرامش راوی از شور و عشق؛ در هیاهوی بوسه ی آب به صخره... و معاشقه ی صادقانه ی درخت و باد... من مسحور شده ام مجذوب به قطرات مهری که کالبد نیمه...
  18. nazanin jamshidi

    همسرم! آغوش ات را می ستایم وقتی دستانت را به کمرم می بخشی... عطر نفس هایت را به صورتم...

    همسرم! آغوش ات را می ستایم وقتی دستانت را به کمرم می بخشی... عطر نفس هایت را به صورتم... آرامش را میهمان می شوم... و به زندگی و آینده ام دلخوش... تو با خلق و خوی اهورایی ات... تو با عشق و احساس مجنون واریت... تو با وفاداری و صبر فرهاد گونه ات... مرا عاشق تر از لیلی؛ بی تاب تر از شیرین...
  19. nazanin jamshidi

    همسفرم... ﻣرا به صلیب آغوش ات بکش تا آرام شوم! ترنم ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻳﻢ،ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ملودی ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺳﺖ...

    همسفرم... ﻣرا به صلیب آغوش ات بکش تا آرام شوم! ترنم ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﻳﻢ،ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ملودی ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺼﺎﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮ، ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﭘﻴﭽﻚ ﺍﻧﺪﺍﻡ من، موسیقی جانم را می نوازد.... ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ [IMG]
  20. nazanin jamshidi

    [IMG]

    [IMG]
بالا