نوچ !
از هوا کوفته میاد ،جن پدر سوخته میاد
یک مال من دو مال تو سه مال آبجی
آهای کوفته برنجی .. آهای نعنا و ترخون
آهای دمتو بچرخون .. اگه دم نداری سرتو بچرخون
اگه سر نداری پس برو بیرون ! [img]
همهء هستي من آيهء تاريکيست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاهان شکفتن ها و رستن هاي ابدي آه کشيدم ، آه
من در اين آيه ترا
به درخت و آب و آتش پيوند زدم
فروغ
در تابوت پنجره ام پيكر مشرق مي لولد
مغرب جان مي كند،
مي ميرد
گياه نارنجي خورشيد
در مرداب اتاقم مي رويد كم كم
بيدارم
نپنداريد در خواب
سايه شاخه اي بشكسته
آهسته خوابم كرد
اكنون دارم مي شنوم
آهنگ مرغ مهتاب
و گل هاي پشيماني را پرپر مي كنم