نتایح جستجو

برای دلم گاهی پدر میشوم ! خشمگین میگویم : بس کن ؛ تو دیگر بزرگ شدی !

همیشه باید کسی باشد تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد باید کسی باشد… که وقتی صدایت لرزید بفهمد که اگر سکوت کردی، بفهمد… کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد به توجهش احتیاج داری بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری...

شايد خيليا موافق نباشن اما به نظرم حجاب امنيت و آرامش واسه آدم مياره(البته منظورم از حجاب حتما چادر نيستا.) پوشيده بودن كلا آرامش مياره انقد نگاه هيز ديگران و رو خودت حس نمي كني و دچار عذاب وجدان نمي شي البته اين يه نظر كاملا شخصيه

بدترین کاری که یه نفر میتونه با دلت بکنه ، اینه که باعث بشه .... دیگه ذوق نکنی از بودن هیچکس ....

شنیده بود لذتی در گذشت هست ، از من گذشت و رفت ! لعنت به این واژه ها که مثل هم خوانده می شوند !

باید چشمهایم را به بیمارستان ببرم ، نمی دانم چه مرگشان شده ؟ هر شب جایشان را خیس میکنند!

عمریست نشستم پای لرزه خربزه هایی که یادم نمیاد کی خوردمشان ؟!

خدایا آسمانت متری چند است ؟ زمینت دیگر بوی زندگی نمیدهد

نه تلخم نه شیرین ! مزۀ بی تفاوتی می دهم این روزها جنس حالم زیاد مرغوب نیست

به هر حال بررسی که می کنم می بینم تنها کسی که به من نخ داد، قرقره بود:biggrin:

یه ضرب المثل چینی داشتم که افتاد شکست متاسفاته :|

یه پیژامه دارم اینقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵ دقیقه یبار نگاه میکنم ببینم پامه یا نه معاوضه با زمین یا خودرو:biggrin:

ﻣﺎ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﺸﻢِ ﯾﺎﺭﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻗﺮص ضد ﺗﻮﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﻻﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻢ

من اگه همین الانم زلزله بیاد با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !

واژه عشق چه هرزه رفته ! ! ! . . . این روزها هر احساس بی سروپایی را . . . . . . . عشق می نامند . . . . دستگاه مشترك مورد نظر ، از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است ؛ لطفا دیگر تنهایش بگذار !!!

قدیم تر ها چقدر بهانه برای ملاقات و محبت زیاد بود ! چشمه ی آب ، کوزه ی سنگین ، راه طولانی ! آب را که لوله کشی کرده اند همه چیز خراب شده !

کاش، به همان اندازه ای که از حرف مردم میترسیم از تو می ترسیدیم ... که اگر اینگونه بود دنیای ما دنیای دیگری بود و آخرت ما آخرت دیگری ... کاش ...

گاهی از دور میبینمت و مطمئن تر میشوم که “دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست” هیچ چیز...

پنجره را باز کن و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر... خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست

بی خیالت که میشوم ، در کوچه های علی چپ دنبال دلم می گردم !