نتایح جستجو

:: دقت کردین ؟ کافیه تو یه رابطه ی عاشقانه باشی; اونوقته که از زمین و آسمون بهت پیشنهادای دوستی میشه ! اما حالا اگه تنها باشی به مارمولک پیشنهاد بدی رد می کنه ! ::

خیلی دوست دارم یکی از استادام رو در حال خنده تو خیابو ببینم، برم پیشش بگم «چیز خنده داری هست بگو ما هم بخندیم!»

مورد داشتیم دختره گوشیه جدید خریده ,هی اس ام اس میداده اگه گفتی من کی ام؟

سلامتی خودم که وقتی میرم پیش عشقم گوشیمو سایلنت نمیکنم . . . چون ریسکش بالاااااسـت! کلاً باتریشو در میارم میزارم تو جورابـَـم

پــنجره ، وا مي شود ... پــنجره ، بسته مي شود ... پـــنجره ؛ وابــسته مي شود....!!!

رويــــا هـــا را ول کــــن دلــــم ... هيـــــچ او يــي دوستـــت نــداشــته حـــتــــي او هاي رويـاهايـــت نيـــز بـا او هاي ديــگــــر رفته اند بــلنــد شو رويــا ديدن بــس است......

رو به راه ایستاده ام...، دیوار هی برایم خط و نشان می کشد!! هر دو شان یادگار با تو بودن است..!! .

و مي سازي، ديوار به ديوار... مني را که روزي باز، ويرانش ميکنند... آجر به آجر...!!! .

دلگيرم از تو نــــــــــــــــــــــــه! ! ! دلگير از فرداهايي که تو را از من خواهند گرفت... دلگير از اين بودن هاي موقتي... از اين عاشقانه هاي کوتاه... از اين لحظات ناب که "ميدانم " ديگر تکرار نخواهند شد... اما چه "تو "باشي و چه نباشي... هميشه در قلبم ماندگاري...

علاوه بر این که من و تو ، ما نشدیم نصف منم از بین رفت . . . !

سالـهـاســت کــــه کـفـه تــرازویــــم تــعادل نــــدارد !!! دســــت خـــالـی...!! دل پــــــر .....

از یه جایی بــه بعد دیگه بزرگ نمیشی؛پـیـــر میشی از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشی؛ می بُـــــرّی از یه جایی بــه بعد دیـگه تــکراری نیستی؛ زیادی ای

يه دستگاهي كه بشه بهش دستور بدي و اون كاراتو انجام بده:biggrin:

اگه کسایی که بندری میرقصن میتونستن خودشون رو تو اون حالت ببینن میرفتن توبه میکردن

.دختر عمم تعریف میکرد:مانتو زرد پوشیدم رفتم بیرون,یه پسره از جلوم رد شد بهم گفت: شلــــــــــــــه زرد :|منم محلش نذاشتم,بعد که یخورده رفتم جلوتر صدام کرد: خانــــــــــــــــــــــ ــــــوم ? ?منم فک کردم میخواد چیزی بپرسه, گفتم بله ? ?گفت: پشت کمرت با دارچین بنویس یا حسین...من :)))))))))))))

چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتمرفتم ی کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانمسرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم !مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میریتو اون اینترنت بی صاحاببرو توالت فرشامو کثیف کردی ..بابام که داشت اخبار نیگا می کردخواهر کوچیکم هم داشت از خوشحالیبالا پایین می پرید و...

چقدر احمقانه است از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن !مثل من که از تو انتظار عشق داشتم …

انگار خشت اول کج بوده که وقتی حرف آخر را زدی ، شانه ام لرزید و خراب شدم …

انگار خشت اول کج بوده که وقتی حرف آخر را زدی ، شانه ام لرزید و خراب شدم …

صدا …دوربین …حرکت …باز هم برایم نقش بازی کن !