نتایح جستجو

  1. eksir

    شعر نو

    که چه دنيای بزرگی داريم و چه تصوير به هم ريخته ای ساخته ايم از دنيا در چه زندان عبوسی محبوس شديم چه غريبيم در آبادی خويش و چه سرگردان در شادی و ناشادی خويش آدميزاده درختی ست که بايد خود را بالا بکشد ببرد ريشه خود را تا آب بی امان سبز شود ، سايه دهد... گاه می انديشم که چه موجود بزرگی هستيم و...
  2. eksir

    خوشحالم از اينكه با شوق خوبي وصف ميكنيد....

    خوشحالم از اينكه با شوق خوبي وصف ميكنيد....
  3. eksir

    خوبم خدا را شكر شما چطوريد ؟خوش گذشت؟

    خوبم خدا را شكر شما چطوريد ؟خوش گذشت؟
  4. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  5. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  6. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  7. eksir

    سلام .... رسيدن بخير دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی کند زلال که باشی آسمان در توست

    سلام .... رسيدن بخير دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی کند زلال که باشی آسمان در توست
  8. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دلتنگم! مثل درنایی خسته از کوچ در آرزوی جایی برای همیشه ماندنم.. دیگر سفر نمی خواهم . . . خانه ام کجاست؟
  9. eksir

    رباعی و دو بیتی

    كنون كه ماه ربيع است اي بديع نگار بيا و بادهء گلبوي و لاله رنگ بيار بهار گرچه ربيع است ليك در هر سال نبوده است به هم اينچنين ربيع و بهار
  10. eksir

    رباعی و دو بیتی

    مرا بهار سر سير باغ و صحرا نيست كجا روم كه به از روي تو تماشا نيست هزار طلعت زيبا به چشم من زشت است نظر ز روي تو بر روي غير زيبا نيست
  11. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    با تيشة خيال تراشيده ام تو را در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟ يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ من از تمام گلها بوييده ام تو را رويای آشنای شب و روز عمر من! در خوابهای كودكی ام ديده ام تو را از هر نظر تو عين پسند دل منی...
  12. eksir

    شعر نو

    از تهی سرشار جویبار لحظه ها جاری ست چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ دوستان و دشمنان را می شناسم من زندگی را دوست می دارم مرگ را دشمن وای ، اما با که باید گفت این ؟ من دوستی دارم که به دشمن خواهم از او التجا بردن جویبار لحظه ها جاری
  13. eksir

    رباعی و دو بیتی

    بیم آنم بود دل با دیدنش افسون شود درنوردد این جهان را در پیَش، مجنون شود قطره ای را دید دل اما نه دریا را هنوز عزم آن كرده ست تا از این جهان بیرون شود.
  14. eksir

    رباعی و دو بیتی

    زندگی زیباست » را بر برگهای سرنوشت كودكی نوپا نوشتش با خطی سحرین سرشت راز زیبایی نه در پاسخ كه در پرسیدن است «زندگی زیباست؟» را بر هر ورق باید نوشت
  15. eksir

    شعر نو

    حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه می کنی : وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی ! پیش از آن که با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ... ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر می شود !
  16. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من ندارم سر يأس زير بی حوصلگی هایِ شب ، از دورادور ضرب آهستهء پاهای كسی می آيد ...
  17. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد در بحر فتاده‌ام چو ماهی تا یار مرا به شست گیرد
  18. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    رفتي دلم شكستي ، اين دل شكسته بهتر پوسيده رشته عشق ، از هم گسسته بهتر من انتقام دل را هر گز نگيرم از تو اين رفته راه نا حق ، در خون نشسته بهتر در بزم باده نوشان اي غافل از دل من بستي دو چشم و گفتم ، ميخانه بسته بهتر چون لاله هاي خونين ريزد سر شگم امشب بر گور عشق ديرين ، گل دسته دسته بهتر...
  19. eksir

    رباعی و دو بیتی

    در حیرتم از مرام این مردم پست این طایفه زنده کش مرده پرست تا هست به ذلت بکشندش ز جفا تا مرد به عزت ببرندش سر دست
  20. eksir

    [IMG]

    [IMG]
بالا