به نام خداروزی دو نفر نشسته بودند و نان میخورند، یکی 5 قرص نان داشت و دیگری 3 قرص.
کسی نزد آنان آمد و سلام کرد، گفتند بنشین و غذابخور.
مرد نشست و همراه آندو غذا خورد، موقع رفتن 8 درهم به آنها داد در مقابل غذایی که خورده بود.
در تقسیم 8 درهم دو نفر به توافق نرسیدند، آنکه 5 قرص نان داشت میگفت 5...