نتایح جستجو

به به.:) ...این عشق چه کارا که نمیکنه ...الان که فعلا سرکلاس نرفتی کنارش ایجوری بیقراری وای به روزی که دانشگاهت شروع بشه....فکرکنم رگتو بزنی:biggrin:

ای بابا هی ما بااین مهندسی شیمی راه میایم هی اذیت میکنه ها ..باشه مجنونشم ...عسلمه ... جیگره ...:biggrin: ...قانون جاذبه ست دیگه ...انقده دوسش دارم ک تونمیدونی

قبل ازادی بود ....الان دیگه اومدم بیرون ....قربونت برم ..سلام برسون به پهلوان ..سرکلاس به درسات خوب گوش بده ..منوویدا حالمون خوفه:redface:

من که مجنون نمیشم ...من لیلا هستم:biggrin:

اخه انقدر گفتم که دیگه توان ندارم میگم هرچی شمامیگین همونه تازگیا زیستم میخونیم که دیگه بشیم اچارفرانسه :)...کی گفته من به رشتم علاقه ندارم..چرا شایعه میکنی:D من مثل خودت عاشقشم:heart:

مرسی عزیزم ...خیلی گلی ....عاقلی ازخودتونه ...:redface:...

ساده بگم ساده بگم ساده گیاتو دوست دارم ...ساده ازت نمیگذرم تورو توشعرام میارم ...:redface:همیناخوبه دیگه...به خواهرت خوبه نگشیدی یکم دیوونه ست

توزندان..... شوخی میکنم ندیدمت ولی میشناسمت دیگه ..خوفیی وبانمک

دارم ازخاطرات زندان میگم به سیا...اخرشم نفهمیدم بچه هام کجان؟:D

دیدمت ...:cool:...میدونم خب ..من فقط اسمم ناز داره ..نظرلطفتونه خواهری:redface:

اره بخدا بی شوخی یعنی رو مخ هستن وقتی میگن شیمیه دیگه رشتتون..من ترم پیش سر همین داشت با استاد دعوام میشد:razz::D تونمیدونی سیاوش ..توزندان ادمای فهمیده ای حضوردارن ...تویه نگاه فهمیدن مهندسیم اونم شیمی:biggrin:

خیلییی باحاله ..مخصوصا سبیلت:biggrin:.. الان که ازادیم به لطف بند پ..میدونی سیا توزندان فهمیدن ما مهندس شیمی هستیم کلی تحویلمون گرفتن:D

ویدا جان من اواتارتو تبریک نگفتم ..ببقشید ..خیلیییی نازه مثل خودته:redface:

اره منم بامترو باید بیام خواهر .....خطمونم یکیه ها یادت رفته ویدایی.....باشه بریم یکم استراحت کنیم ..میبینمت بعدا ...برم یکم درس بخونم :Dبوس بوس بوس ویدای من

یا شیخ ...من که همیشه میام میگم پرسپولیس زلزله محبوب هرچی دله..;)

فدات بشم ..:love:..بیا بگیر دستمو...ابجی جان النازی همیشه گشنست بس که شکمو هستش...بریم یه چیزی بخوریم ...هرچقدر پول همراهمونه رو خرج نکن بذار برسیم خونمون:redface: راستی بچه هام کجان؟بزلگ شدن؟نکنه نوه دار هم شدم....موهام سفیدشده:biggrin:

اره بابا شحرخیزیم حسابی...باشه ابجی الان شیگارو میدم به خودشون ...بزاز بیام توبغل خواهریم:redface:...چقدر خوفه ... میگم ویدایی الان اومدیم بیرون مثلا؟الان قسمت ازادیه:)

سودی:razz:

شلام خواهریه خودم:redface: میدونم عزیزم ..منم تو زندانم دیگه کنار خودتم ..فقط خواستم توقسمتی ازبرنامه نتیجه اخلاقی بگیریم:biggrin: قاضی شیارو دیدی شی شده ....خیلی خنده داره.....میگم ویدایی زندانم خوبه ها خیلی چیزایاد گرفتیم:smoke:

اواتارشو:w15:... شودی ازادمون میکنه مگه مثل تو هشتش:razz:...پهلوان ازتو فکرکنم مهربونترباشه مهندش:razz:به شیناهم نبینم چپ نگاه کنی .. ...بعدشم من به عشق ویدایی رفتم پیشش ..الانم داریم میزنیم میرقصیم تو شلولمون..جای همه خالی:w18: