یک نفر دلش شکسته بود / توی ایستگاه استجابت دعا / منتظرنشسته بود / منتتظر،ولی دعای او / دیر کرده بود / او خبر نداشت که دعای کوچکش / تویچار راه آسمان / پشت یک چراغ قرمز شلوغ...
*
او نشست و باز هم نشست
روزهایکی یکی
از کنار او گذشت
*
روی هیچ چیز و هیچ جا
از دعای او اثرنبود
هیچ کس
از مسیر رفت و آمد...