نتایح جستجو

  1. eksir

    غزل و قصیده

    این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست دل زنده می‌شود به امید وفای یار جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن هرک اوفتاد مست محبت ز جام دوست من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست رنجور عشق به نشود جز به بوی...
  2. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  3. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  4. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    آب حیات منست خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست ولوله در شهر نیست جز شکن زلف یار فتنه در آفاق نیست جز خم ابروی دوست داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست گر متفرق شود خاک من اندر...
  5. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    آدمی مخفی است در زیر زبان این زبان پرده‌است بر درگاه جان
  6. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    آب حیات منست خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمیست ما و غم روی دوست
  7. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    و همين بود عاشقي با نگاهي در امتداد قلبهاي پر اصطراب و همين بود عاشقي با سكوتي در امتداد لبهاي بي سخن
  8. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    هرآنکه مهر یکی در دلش قرار گرفت روا بود که تحمل کند جفای هزار
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    نگویمت که بر آزار دوست دل خوش کن که خود ز دوست مصور نمی‌شود آزار
  10. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
  11. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل به صورتی ندهد صورتیست بر دیوار
  12. eksir

    رباعی و دو بیتی

    گهــــــی گــــریم گهـــی خنــــدم بحـــــــــالم نمیــــــده درد بــــــی میلـــــــی مجــــــــالــم اگــــر پـــــرسد کســــی حـــــال دلــــــــم را ز درد هجــــــر تــــــو بسیــــــار بنــــــالـــم
  13. eksir

    غزل و قصیده

    مي روم وز سر حسرت به قفا مي‌نگرم خبر از پاي ندارم كه زمين مي‌سپرم مي‌روم بي دل و بي يار و يقين مي‌دانم كه من بي دل بي‌يار نه مرد سفرم خاك من زنده به تاثير هواي لب تست سازگاري نكند آب و هواي دگرم پاي مي‌پيچم و چون پاي دلم مي‌پيچد بار مي‌بندم و از بار فرو بسته ترم چه كنم دست ندارم به گريبان اجل تا...
  14. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    مثال گردن آزادگان و چنبر عشق همان مثال پیاده‌ست در کمند سوار
  15. eksir

    شعر نو

    دست می کشم به خواب ِ زمين: - از اين طرف! همچون جانوری در ابتدای فصل می بويم و ، پر از غريزه های بهاری، رد ِ تو را می آيم. ايستاده ای در انتهای زمين و تاريکی را ـ به آرامی ِ يک روزـ پشت و رو می کنی.
  16. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    آمده وه كه چه مشتاق و پريشان بودم تا برفتي ز برم صورت بيجان بودم نه فراموشيم از ذكر تو خاموش نشاند كه در انديشه اوصاف تو حيران بودم بي تو در دامن گلزار نخفتم يك شب كه نه در باديه خار مغيلان بودم زنده مي‌كرد مرا دمبدم اميد وصال ور نه دور از نظرت كشته هجران بودم به تولاي تو در آتش محنت چو خليل...
  17. eksir

    شعر نو

    اي اشتياق گفتن با اين زمين گيج پيامي نمي رود اينجا دهان كيست كه مي سوزد از كلام
  18. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو از هر در كه باز آيي بدين خوبي و زيبايي دري باشد كه از رحمت به روي خلق بگشايي ملامت گوي بيحاصل ترنج از دست نشناسد در آن معرض كه چون يوسف جمال از پرده بگشايي به زيورها بيارايند وقتي خوبرويان را تو سيمين تن چنان خوبي كه زيورها بيارايي
  19. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چو مي نديدمت از شوق بيخبر بودم كنون كه با تو نشستم ز ذوق بيخبرم سخن بگوي كه بيگانه پيش ما كس نيست بغير شمع و همين ساعتش زبان ببرم
بالا