عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان، دستی که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل
کی رسم چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم دریغ
کآخر این غم هر چهار از دست رفت
عشق و سودا و هوس در سر بماند
صبر و ارام و قرار از دست رفت
گر من از پای اندر آیم، گو درآی
بهتر از من، صدهزار از...