اعتماد ساختنیه. باید از آقا پسر ها پرسید که چند درصد میتونن اعتماد دیگران رو جلب کنن.
من به هیچ پسری اعتماد ندارم چون اکثرا در عمل غیر قابل اعتماد بودنشون رو نشون دادن:cool:
نمیدونم شاید بشناسم چون من تازه یک ترمه که تموم شده درسم
در ضمن من شخصا از کریمی نسب کمک خواستم ولی هیچ کمکی بهم نکرد . میدونی بهم چی گفت؟ گفت یه شرکت بزن و توش خدمات GIS ارائه بده.
من اگه پول شرکت زدن داشتم از جناب دکتر کمک نمی خواستم
تازه وقتی کوشولو بودم بر عکس بقیه دخترا که عروسک دوست دارن من تراکتور زرد دوست داشتم:surprised:
مامانم میگه از بس که گریه میکردی میگفتی تراکتور زرد واسم بخر مجبور شدیم کل مغازه های شهر رو بگردیم تا بالاخره پیدا کردیم.
یه عروسک هم داشتم اسمشو گذاشته بودم عبدالله:surprised:
من کوشولو که بودم میرفتم رو کتابای بابام با مداد گردالی گردالی میکشیدم. اینقده خوشکل میشد ولی نمیدونم چرا بابام دعوام میکرد
هر کدوم از گردالیام اندازه یکی از اینا بود::que:
همه جای کتاباش اینجوری شده بود
هر کار میکنی زودتر
یه پسره تو دانشگاه ما از دوستم خوشش میومد اینقدر این پا و اون پا کرد و خجالت کشید تا دوست من با یکی از آشناهاشون ازدواج کرد.
حالا پسره داره از ناراحتی میمیره
حقشه:mad: