نتایح جستجو

  1. sabahat

    لطفتون کم نشه.

    لطفتون کم نشه.
  2. sabahat

    اره عزیزم میدونم... وقتی بهت فک می کنم نگرانت میشم...ایشالا خدا خودش هواتو داره... ایشالا همه...

    اره عزیزم میدونم... وقتی بهت فک می کنم نگرانت میشم...ایشالا خدا خودش هواتو داره... ایشالا همه زندگیت خنده بشه و سلامتی.... روزه مستحبی نگیر ذکر بگو .... التماس دعا
  3. sabahat

    عذر میخوام گلهای زیبایی هستن...

    عذر میخوام گلهای زیبایی هستن...
  4. sabahat

    ممنون... گل زیبایی است.... دستتون درد نکنه

    ممنون... گل زیبایی است.... دستتون درد نکنه
  5. sabahat

    فدای آبجی بهانه گیرم بشم... دلم تنگ میشه. خوب سری بزن بهم

    فدای آبجی بهانه گیرم بشم... دلم تنگ میشه. خوب سری بزن بهم
  6. sabahat

    دلم باران می خواهد؛ بدونِ چتر زیرِ تگرگ هایِ سخت ! خیسِ خیس ! اما می دانم خدا هنوز هم با کودکی...

    دلم باران می خواهد؛ بدونِ چتر زیرِ تگرگ هایِ سخت ! خیسِ خیس ! اما می دانم خدا هنوز هم با کودکی ست، که در همین نزدیکی با کفش هایِ پاره، آرام قدم بر می دارد ! باران نمی خواهم خدایِ من، عشق ببار ...
  7. sabahat

    قیاس چی؟ مضمون تایپک این بود که " کفش با این پاشنه سخت تره یا پوشیدن چادر؟"... منم نظر شخصی دادم..

    قیاس چی؟ مضمون تایپک این بود که " کفش با این پاشنه سخت تره یا پوشیدن چادر؟"... منم نظر شخصی دادم..
  8. sabahat

    سلام ابجی قندم... چطوری؟ از من یاد نمی کنی.... دلم تنگیده برات... اگه فرصت داری بیا اونور...

    سلام ابجی قندم... چطوری؟ از من یاد نمی کنی.... دلم تنگیده برات... اگه فرصت داری بیا اونور ببینمت... دوستت دارم نرگسی
  9. sabahat

    بله...درست می فرمایید....ولی چادر سر کردن هم به اندازه این کفشا ادم رو اذیت می کنه اونم تو این...

    بله...درست می فرمایید....ولی چادر سر کردن هم به اندازه این کفشا ادم رو اذیت می کنه اونم تو این هوای گرم...
  10. sabahat

    دارندگی و برازندگی.....

    دارندگی و برازندگی.....
  11. sabahat

    خواهش میکنم.. اومدم بگم اگه اواتارتون رو عوض کنید بهتره که دیدم پیش قدم شدید.... ایشالا خوش...

    خواهش میکنم.. اومدم بگم اگه اواتارتون رو عوض کنید بهتره که دیدم پیش قدم شدید.... ایشالا خوش باشید....
  12. sabahat

    مرسی.... اینو ببین..... خدایی کفشاش خیلی ضلمه نه؟؟؟( با ض نوشتم که بدونی مریض میشی)...

    مرسی.... اینو ببین..... خدایی کفشاش خیلی ضلمه نه؟؟؟( با ض نوشتم که بدونی مریض میشی) http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/449375-%DA%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D8%AE%D8%AA%D9%87!!
  13. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  14. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  15. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  16. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  17. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  18. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  19. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
  20. sabahat

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را...

    و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد و عزی...
بالا