هنوز هم بوی خاک را دوست دارم ...
و هنوز هم دلم کودکی ست عاشق بازی با خاک
نگران نباش ...
حال دلم خوب است ...
فقط گاهی بهانه ی خاطراتی را میگیرد که با دستانم خاکشان میکنم
زیر انبوهی از گریه ...
گریه هایی که بویشان را دوست ندارم ...
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم ...
حالا یک بار از شهر می رویم ...
یک بار از دیار ...
یک بار از یاد....
یک بار از دل ....
و یک بار از دست ...
آری گذشت دیگر آن زمان ...