نتایح جستجو

ساغولاسيز..چخ گوزل...

امضاتون..به نظرم از لحاظ مفهومي مشكل داره پيشنهاد ميكنم عوضش كنين

ووووووووووووووواي مباركا باشه دوست جون ايشالله صدوبيست ساله شي.............

سلام.................

هلیا ! احساس رقابت ، احساس حقارت است. بگذار که هزار تیرانداز به روی یک پرنده تیر بیندازند. من از آن که دو انگشت بر او باشد انگشت برمی دارم. رقیب ، یک آزمایشگر حقیر بیشنر نیست. بگذار آنچه از دست رفتنی است از دست برود.... نادر ابراهیمی

بیا حواس خدا را پرت کنیم ؛ تو صدایش کن ، من دزدکی فاصله ها را برمی دارم ...

بیا حواس خدا را پرت کنیم ؛ تو صدایش کن ، من دزدکی فاصله ها را برمی دارم ... سلام..ممنون

سلام تشكر ائليرم..

گون آيدين... ساغولاسيز کوچه لره سو سپ می شم یار گلنده توز اولماسون ...

به ستوه آمده ام از اين پيله ي تنگ و تاريک ! دلم لک زده براي پروانه شدن رها کن مرا ... در هواي خود ! بال پريدنم باش بگذار در هواي تو ... پروانگي کنم

نه قشه پيشيه ده..

ساغول...سيزينكي ده مبارك اولسون

مهم نیست که او مال تو باشد... اگر می دانی در این جهان کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت تغییر می کند و صدای قلبت آبرویت را به تاراج میبرد مهم نیست که او مال تو باشد مهم این است؛ که فقط باشد زندگی کند لذّت ببرد و نفس بکشد

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد

سلام عزيزم

در پی دانه مرو همچو کبوتر، که تو را / عاقبت بهر یکی دانه، به دام اندازند صید کن شیر صفت، نیم بخور، نیم ببخش / تا به هرجا که روی، بر تو سلام اندازند

محمدرضا شفیعی کدکنی دیوانه اشک‌ این‌ لحظه‌ که‌ دل‌ حریم‌ دیدار شده‌ست‌ اشک‌ آمده‌ پیش‌ چشم‌ دیوار شده‌ست‌ دل‌ خواست‌ که‌ در نهان‌ ترا دارد دوست‌ دیوانه اشک‌، چون‌ خبردار شده‌ست‌؟

من می خواهم به کودکی خویش بازگردم ،به پاک ترین رویاها به سوی آنچه مرا هفت ساله بودن بیاموزد که همه جیز را با رنگ های کودکانه بیامیزد

"حال" را می شود با درد گذراند ، اما تصورِ درد آلود بودنِ آینده و دوام بدون دگرگونی "حال"، انسان را از پا درمی آورد... بهشت ، وعده کاملی نیست... "ابن مشغله - نادر ابراهیمی"