خانه ابری بود روزی، خانه خونین است اینک:
آن چنان بود، این چنین شد، حال ما این است اینک!
مردهواری، طیلسان بر دوش و خون آشام و شبرو.
تشنه ی خون با دو دندان چو زوبین است اینک
میکشد در خون پلنگ پیر آهوی جوان را
وحشت قانون جنگل، تهمت دین است اینک...
چشم شوخ گزمگان تا ننگرد دوشیزگان را،
پردهساز...