نتایح جستجو

چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حوصله ت چی شده آخه عجیجم.................

سیلام جیجر خوفی؟ [IMG]

سارا سلام خوبی؟ حالت بهتر شد عزیز؟؟؟؟؟

میسی عزیز................گل

ممنون عزیزم عید شما هم مبارک :gol::gol::gol:

کدوم اسب؟ :surprised:

بمیرم الهی تو چرا با خودت حرف می زنی :surprised: دم عیدی حالت خوب نیست :cry:

راست می گی :eek: باشه پس بی خیال شو حفظ جونت مهم تره :surprised:

:biggrin: آره تاپیک باحالیه :D می گم تو چرا شرکت نکردی :surprised:

منم اومدم کمکت نیلو :D می گم حالا کدوم پا مال کی شد؟ :surprised:

ممنون امید جان عالی بود :gol:

[IMG]

[IMG]

من لبخند از یادم رفته بود تو ام یاد انداختی من مرگ در یادم مانده بود تو ام از یاد انداختی و ارابه ی موتم در مسیر تباهی رفته بود تو ام از کار انداختی و تاوان عشق بر ضمه ام مانده بود تو ام به مهرپرداختی این همه طلوع پر شکوه شعله کش تو ام به جان شعر خامشم انداختی من تو را به جان باورم شده است که...

آن مرد آمد آن مرد در باران آمد آن مرد در باران با دست خالی آمد آن مرد در باران با چشمی بارانی آمد آن مرد در باران با کوهی از درد آمد آن مرد در باران با بوی زنجیر آمد آن مرد در باران با قدی خم آمد آن مرد در باران از زندان آمد آن مرد در باران تنها آمد آن مرد در باران بی برادر آمد آن مرد در باران...

غلامی گر به دختر چل گیس اربابش دل داده شد غلامان دگر بر او سر دادند آماج خنده های شیهه ناک الا غلام گری دگر گر حال گر خوب می دانست

در این بزم عروسی چه غوغاست عروس نازی از کاغذ سپید و داماد مداد سیاه واریست بلند و پر امید و طرح معمای پیوند شعریست پر نوید با هم باشید به پایان خوشش خواهید رسید

آی خشت خشت خسته ی مرگ آلود پس کی زبان می گشائید به فریاد آی به یادگار ماندگان از سرداران بی سر این د یار پس کی شهادت خواهید داد آی دیوارهای بلند که دست هرگز به بالای شما نرسیده است آی دیوار های بلند که زلف سیم خار دارتان را باد شانه می زند آیا می رسد روزی که از شما برخیزد فریادی

گوش دار دمی با تو سخن می گویم مرگ به زودی از دیوار های سلول من لبریز میشود و دیری نخواهد گذشت که فضای سلول کوچک مرا از خویش انباشته می سازد گوش دار دمی برای بردن من شده است مبادا در را بگشائی دوست ندارم شرشر مرگ به هجوم خاکستری سهمگینش به سینه ات که جای قلب توست بکوبد تمام محتوای مرگ آلود...

من نام نمناک تو را دائم زیر لب می کنم تکرار که فرو نشیند شاید عطش غمگنانه ی این عشق غمبار ولی از هر تسبیح نام تو اگر یک قطره ام بر کام ز دیده رود دریائی در حسرت صاحب آن نام