چطوری پژمان؟
نه بابا! جدی میگی؟! شوخی میکنی!
پس تو هم از اولش میدونستی ارغوان چیزه..دختر خیلی خوبیه!( بخون حسوده!)
ای بابا! حالا میگم به روی خودت نیار..ناراحت میشه! به خودشم چیزی نگو!:w12:
بین خودمون باشه..ارغوان میگفت پژمان به من حسودی میکنه..منم گفتم نه بابا! پژمان حسود نیست!پسر خیلی...
آخجووون!
این مال منه؟
من از اولشم به ارغوان گفتم ارغوان جون بیا کادوتو خودت باز کن ! این مال من نیست!:w12:
هی اصرار کرد که نه..تو بازش کن! مال تو ِ !
دیگه دیدم داره گریه میکنه..مجبور شدم!:w05:
سیلام متال!
ببین من به ارغوانم گفتم! اصلا" روی کادو نوشته بود" برسد به دست شانلی":w12:
منم بازش کردم!
هان؟ مال من نبود؟...چرا بابا! خودم دیدم!:wallbash: اصلا" حالا که اینطوریه نمیخوام :w04:
آره! اونم چه جبرانی! :w01:
تو که ندیدی ارغوان! هی میگم با دقت به همه چی نگاه کن! روی کادوهه نوشته بود "برسد به دست شانلی" ! اشتباهی اومده بود اینجا!:w07: :w16:
uhumm!
میدونم چی میگی..
هم عذاب وجدان..هم اینکه به جای اینکه برم بشینم دو سطر کوفت کنم(با عرض شرمندگی!) بیشتر خودمو مشغول میکنم..میگم فردا..از فردا شروع میکنم!! این فردا تا یک هفته ادامه داره!