زمینم ، خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است...
و دیدم عشق را در بسته های زرد و کوچک هدیه می دادند
. در اینجا قدر نشناسند مردم ،شعر حافظ را به فال کولیان اندازه می گیرند.
نیا باران زمین جای قشنگی نیست!!!
بر تمام قبرهاى این شهر،بوسه بزن ... شاید به یاد بیاورى کجا مرا جا گذاشتى….
من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام
،صداى کلاغها را نمى شنوى؟
دارند برایم فاتحه مى خوانند…!!
نوش جونت
زیاد بخور من عاشق سیب زمینیم
ی اتفاقی افتاده اصلا نمیتونم از خونه بیام بیرون
دیشب تقریبا تا در خونتون اومدم ولی باز ....
**************************************
من خونه نبودم خوب بود؟؟؟؟
خوش گذشت؟؟؟
محبتت را می گذارند پای احتیاجت صداقتت را می گذارند پای سادگیت سکوتت را می گذارند پای نفهمیت نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت و وفاداریت را پای بی کسیت و آن قدر تکرار می کنند که خودت
باورت می شود که تنهایی و بی کس و محتاج
برای دلم گاهی مادری مهربان می شوم دست بر سرش می کشم و می گویم: غصه نخور می گذرد. گاهی پدری مهربان می شوم و خشمگین می گویم: بس کن دیگر بزرگ شدی. گاهی هم دوستی می شوم مهربان، دستش را می گیرم و می برم به باغ رویا. دلم از دستم خسته شده ...