تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
ازین پس شهریارا، ما و از مردم رمیدنها
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم
ما جدا مانده ايم از هم و اين،بي گمان سرنوشت خوبي نيست
بي تو دنيا بهشت هم كه شود، بي شك اصلا بهشت خوبي نيست
ماه ارديبهشت من امسال،گرچه بارانِ بسياري داشت،
حس تلخي ولي به من مي گفت:اصلا ارديبهشت خوبي نيست
اين كه ما فكر مي كنيم به هم،نيمي از راه عشق طي شده است
بازگشت از ميانه ي اين...
بله كاملا درسته.......اينجا فقط بايد يه كم تو انتخاب دوست دقت كنين.........يه كم من اذيت شدم.به هرحال خوش اومدينhttp://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/265202-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D8%B1
روی میزم لمیده دلتنگی، قرصی اما کنار لیوان نیست
حال من مثل خستگی خوب است، چشم هایم به وقت باران نیست
روی تختم پلنگ بیماری، غرق رویای برکه ماه است
ماه؟ امشب چه قدر آرام است! گیسوان شبم پریشان نیست!
ساعت از گاه آمدن رد شد، شهر از ازدحام بیرون است
نیمه شب لطف دیگری دارد؛ غیر یاد تو در خیابان...