یکی بود یکی نبود
من بودم و او بود و اعتماد
ما بودیم و پیمان و قسم
با هم نبودیم اما بودیم با هم
معصومیت بود معصوم نبود
ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا ، رازهای پنهانِ پیدا
او من می شد.من اومی شدم.
نقشها را بازیچه کرده بودیم
قرار رفتنمان شد آخر بودن
تا آخر بودن قرار گذاشته بودیم اما
حیف!
حقیقت نبود بینمان
دل بازی بهانه ی یافتن حقیقت !
حقیقت آمد .زشت بود
قصر ظاهر اعتماد فرو ریخت
حبابی بر آب بود
حرمت هم با آن شکسته شد
معصومیت از دست رفت
من هم شکستم
او هم …
از هم گسستیم و گسسته شد حرمت
حالا
یکی هست ...یکی نیست
یکی ماند.... یکی نماند
یکی شکست ....یکی ..
و من...
یکی بود یکی نبود
من بودم و او بود و اعتماد
ما بودیم و پیمان و قسم
با هم نبودیم اما بودیم با هم
معصومیت بود معصوم نبود
ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا ، رازهای پنهانِ پیدا
او من می شد.من اومی شدم.
نقشها را بازیچه کرده بودیم ….
قرار رفتنمان شد آخر بودن
تا آخر بودن قرار گذاشته بودیم اما …
****
حیف!
حقیقت نبود بینمان
دل بازی بهانه ی یافتن حقیقت !
حقیقت آمد .زشت بود
قصر ظاهر اعتماد فرو ریخت
حبابی بر آب بود
حرمت هم با آن شکسته شد
معصومیت از دست رفت
من هم شکستم
او هم …
از هم گسستیم و گسسته شد حرمت
حالا
یکی هست ....یکی نیست
یکی ماند..... یکی نماند
یکی شکست ....یکی .....…..
و...