نتایح جستجو

سارا زندگی خیلی بی رحمه ...

چرا و چطورش برام مهم تر تا خود خندش.... بد بین نیستم اما خوشبینم نیستم...

شکنجه گر عواطف خودمم نه تو.... پ.«:حس بدی دارم میبینمش انگار همه چیز رو زیر سوال میبره....

میدونم که هستی خواستم خودت اعتراف کنی من شکنجه گرم..... چشما و دندوناشم جالبه فقط زبونش که نیست !

رفتی تو خط دعوا؟ به جای اواترت یک مارمولک میزاشتی با لبخند ژوکند!!

یکی تو حساسی یکی کاکتوس!!

نه قدیما یه جایی دیده بودم تو ذهنم مونده بود دوس داشتم بنویسمش.....

کدوم متن؟

خواب دیدم که به بازی گرفته ام، که به بازی گرفته شده ام. خواب دیدم که گوش هایم دراز شده بود، بیدار که شدم گوش ها بود اما نه دریایی بود نه نهنگی نه پدر منتظری.

یه دلیلی داشت گفتی(محمد گیر میدهد)! پ.ن:شبح

چی هیچی چرا بی ذوقم؟ پ.ن: حس میکنم عکس خودته!!

جوابم که نمیدی....

چرا بی ذوق؟ پ.ن: اواترت عوض کردی؟

عید تو هم مبارک باشه .....

اوکی شبت بخیر.... بیشتر از یه هفته باشه هماهنگی میکنیم...دی!!

فوق العاده گرفتی..... منم یه چیزایی بعضی موقعها میگیرم.... دوربینت چیه؟ sLR ?

انقدر مخت و محکم نزن به دیوار ...... من باید برم درس بخونم اگه خدا قبول کنه.... بای...

گفتم مبینم دیگه.....!! چون زورکی نبود چشم!

نمیتونم همه چیز رو مطلق ببینم..... زورکی اون کلمه رو نمیگم!

دارم مبینم دیگه.....