ديروز به ياد تو وآن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر سينه فشاندم
چشمانم را ناز كنان سورمه كشاندم
افشان كردم زلفم را بر سرشانه
در كنج لبم خاي آهسته نشاندم
گفتم به خود آن گاه صد افسوس كه او نيست...