قسمت چهلم...
یکی – دو ماه طول کشید تا اوضاع تقریبا حالت عادی پیدا کرد و توانستم خودم را جمع و جور کنم. البته، شاید در آن دو ماه حسام بود که بیش تر از همه، حتی خود من، کمک کرد و با وقت زیادی که برای گذاشت و صبر و حوصله ای که واقعا از او بعید بود، تقریبا تمام بعدازظهر کیمیا را سرگرم کرد، اگر هوا...