سایه اشک
سایه اشک
من یکی از شعر های خودم رو گذاشتم تا اون رو بخونید
ممنون میشم
سایه اشک
امروز دلم پرثب وتاب بود
و در سکوت آرام ترین خواب جهان
به فکر میهمانی خورشید خواب آلود
عجب از اقاقیاهای دیوار کاه گلی
که راه را با پیچکهای زخمی چنبری زدند
اما چه خیالی !
من پری قصه ها بودم
و...