نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

[IMG]

دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین

صبح خواهد شد و به این کاسه آب آسمان هجرت خواهد کرد.

مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی

صد ملک دل به نیم نظر می‌توان خرید خوبان در این معامله تقصیر می‌کنند

دانی که چرا بر دهنم راز آمد مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟ از من نه عجب که هاون رویین‌تن از یار جفا دید و به آواز آمد

گر زحمت مردمان این کوی از ماست یا جرم ترش بودن آن روی از ماست فردا متغیر شود آن روی چو شیر ما نیز برون شویم چون موی از ماست

ازماهیان کوچک این جویبار هرگز نهنگ زاده نخواهدشد . من خردی عظیم خود را می دانم و می پذیرم . اما وقتی که پنجه فتادن ریگی خواب هزارساله مردابی را می آشوبد ، این مشت خشم برجدار دلم ، بی گمان ، بیهوده نیست که می کوبد .

زيبا بودن متشكر

اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است اكسير من نه اينكه مرا شعر تازه نيست من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است

چه فتنه ها که از گردش آسمان ندیدی به غیر آه صد همره کاروان ندیدی از عاشقی بجز دیده خون فشان ندیدی به پای گل بجز زحمت باغبان ندیدی به کوی یار جز ناله عاشقان ندیدی

منظور به خودم بودم كه گفتم همه عمر دير رسيديم يا رسيدم

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]

[IMG]