نتایح جستجو

اره منم موافقم. هستن کسایی که شخصیت دارن. اما خب بی شخصیت ها معمولا خیلی چشمو اذیت میکنن. تو یه دسته گل(مثاله ها... فکر نکنید منظورم شما پسرایید) گل زشت و بد بو هر چقدر هم کوچیک باشه اما خودشو بیشتر نشون میده. احسنت. من که یه دخترم همینو میگم... ارایش خوبه اما نه زیادش... منم همیشه همینو میگم...

بچه ها توضیحاتتون خیلی خوب بود. ممنون

دوستان تازه واردی که معمولا بیشتر به این تاپیک سر میزنن. جهت اطلاع میگم که اینجا کسی وظیفه نداره به دیگری کمک کنه. و اگه کمکی میشه از روی لطف دوستان هست. مطمئن باشید جو اینجا هم انقدر صمیمانه و دوستانه هست که اگر کسی واقعا اطلاعاتی داشته باشه و البته این پستهارم ببینه از کمک دریغ نکنه. پس اگر...

من هشتمین آن هفت نفرم...(از عرفان نظر آهاری) یه تاپیک هم زدم براش. میخوام قسمتای جالشو برای بقیه هم بزارم.سر بزنید خوشحال میشم. من هشتمین آن هفت نفرم...(عرفان نظر آهاری)

نه نه. حواسم نبود. اشتباهی نوشتم کتابخونه... در مورد خوابگاه میخوام. نمیدونم اینا چه ربطی به هم داشتن که من اشتباهی گفتم... شرمنده.

بچه ها من همچنان منتظر یاریتون هستما. در مورد کتابخونه اگه اطلاعاتی دارید بدید ممنون.

ما این ترم طرح 2 داریم. موضوع کارمون هم طراحی یک خونه بای خودمون به عنوان یک معمار هست... استادمون هم دکتر ادیبی هستن... روششون هم کلاژ هست. نمیدونم کسی تا حالا با این روش کار کرده و چیزی در موردش شنیده یا نه... روش خیلی جالب و هیجان انگیزیه. یه کم که پیش بریم در موردش براتون مینویسم...

به نظر من هم بزرگ کسیه که عقایده همه براش قابل احترام باشه حتی اگه باهاشون موافق نبود بی احترامی نکنه. بزرگی به اینه که طرف یادش باشه به جز اون بقیه هم "آدمن . حتی اگه "انسان نباشن. بزگی ینی کمک کردن. حتی روحی. ادمای بزرگیو میشناسم اما نمیتونم توصیفشون کنم.

منم امیدوارم خیلی زود به عنوان یه مهندس تو جمعمون ببینمت. خوشحالم که حرفام روت تاثیر گذاشت گلکم. ایشالا که همیشه موفق باشی عزیزم.

سلام دوستان. اطلاعاتی میخواستم در مورد طراحی خوابگاه... استاندارد شرایط... یا هر چیزی که به نظرتون مرتبط میاد. خیلی واجبه. نمیدونم چرا این ترم هنوز شروع نشده اینقدر بهمون کار دادن.... اگه کمکی از دستتون بر میاد توروخ خدا کوتاهی نکنید. جبران میکنم:cry:

پیامبری و درختی و شهیدی پیامبری و درختی و شهیدی پیامبری و درختی و جوانی در جوار هم بودند. پیامبر نامش آشنا بود، درخت نامش سرو و جوان نامی نداشت، او شهیدی گمنام بود. پیرزنی دوان دوان به سمتشان آمد. سراسیمه خودش را روی مزار پیامبر انداخت، (بی‌آن‌که او را بشناسد) و به زاری گفت: پسرم را از تو...

خدايم لابه لا ي طوفان بود خدايم لابه لا ي طوفان بود پسر نوح به خواستگاري دختر هابيل رفت.دختر هابيل جوابش كرد و گفت :نه هرگز همسري ام را سزاوار نيستي؛تو با بدان نشستي و خاندان نبوتت گم شد.تو هماني كه بر كشتي سوار نشدي.خدا را ناديده گرفتي و فرمانش را؛به پدرت پشت كردي به پيمان و پيامش نيز.غرورت...

دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمی​گفتی که از مردی برآوردن ز دریا گرد می دانم

زنده بودنم را نمیدانم اما امروزم را طوری میگذرانم که فردا حسرتش را نخورم. ای کاش بتوانم.

سهراب نيستم و پدرم تهمتن نبود. اما زخمي در پهلو دارم.زخمي که به دشنه اي تيز پدر برايم به يادگارگذاشته است. هزار سال است که تز زخم پهلوي من خون مي چکد و من نوشدارو ندارم. پدرم وصيت کرده است که هرگز براي نوشدارو برابر هيچ کي کاووسي گردن کج نکنم و گفته است که زخم درپهلو وتير در گرده خوشتر تا طلب...

سگ اصحاب کهف از غار بیرون آمد تا تجربه شگفتش را با مردمان در میان بگذارد. می خواست بگوید که چگونه سگی می تواند مردم شود! اما او نمی دانست که مردمان به سگان گوش نمی دهند، حتی اگر به زبان آدمیان صحبت کنند. سگ اصحاب کهف زبان به سخن باز کرد اما پیش از آن که چیزی بگوید، سنگش زدند و چوبش زدند ، رنجور...

من لینک دانلودشو ندارم. سرچ هم کردم پیدا نکردم. امیدوارم اگه کسی داره بزاره. مرسی

سلام عزیزم. ما همیشه به فکر شما دوستای خوب هستیم... اما شرمنده یادم رفت برات تعریف کنم... راستی درسا خوب پیش میره؟؟؟

در تاپیک قبلی گوشه هایی از کتاب عرفان نظر آهاری به نام "لیلی نام تمام دختران زمین است " را در معرض نمایش قرار دادم... بار دیگر کتابی از ایشان را ورق میزنیم و با هم گوشه هایی از آن را مرور میکنیم. ...

دو چشم من چو جیحون شد ز گریه که آن گوهر در این دریا کجا شد ز ماه و زهره می​پرسم همه شب که آن مه رو بر این بالا کجا شد