نتایح جستجو

خواهش می کنم:) میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق ترک کام خود گرفتم تا بر آید کام دوست

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم جواب تلخ می زیبد لب لعل شکر خارا

تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت همت در این عمل طلب از می فروش کن

عشق آفتی از نهاد دریایی ماست شعر آیتی از خیال صحرایی ماست گفتم به اجل در این میان حکم تو چیست ؟ گفت آن چه که با سرشت دنیایی ماست

آورد به اضطرابم اول به وجود جز حیرتم از حیات چیزی نفزود رفتیم به اکراه و ندانیم چه سود زین آمدن و بودن و رفتن مقصود

قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم دوستان از راست می رنجد نگارم چون کنم

از پاسخ من معلمان آشفتند از حنجرشان هرچه درآمد گفتند اما به خدا هنوز هم معتقدم از جاذبه ی تو سیب ها می افتند

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم اگه تو مشاعره به سبک دیگر شرکت کنید به ر نمی گید سخت !

الهی تویی آگه از حال من عیان است پیش تو احوال من تویی از کرم دلنواز همه به بیچارگی چاره ساز همه الهی به عزت که خوارم مکن به جرم گنه شرمسارم مکن الهی تویی آگه از حال من عیان است پیش تو احوال من تویی از کردم دلنواز همه به بیچارگی چاره ساز همه

من بودم دوش و آن تب بنده نواز از من همه لابه بود و از وی همه ناز

تو را چو سرو نخوانم که سرو سر تا پا همه تنست و تو از پای تا به سر همه جانی