در كجا هستي نهان اي مرغ !
زير تور سبزه هاي تر
يا درون شاخه هاي شوق ؟
مي پري از روي چشم سبز يك مرداب
يا كه مي شويي كنار چشمه ادارك بال و پر ؟
هر كجا هستي ، بگو با من .
روي جاده نقش پايي نيست از دشمن.
آفتابي شو!
رعد ديگر پا نمي كوبد به بام ابر.
مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد.
و نمي غلتد دگر...
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
پروردگارا
به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم
بینشی ده تا تفاوت این دو را بدانم
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا ومردم
آن مطابق میل من رفتار کنند
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...
«من خدایی دارم، که در این نزدیکی است،
چهره اش نورانیست،
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من،
ساده تر از سخن ساده من
مرا می فهمد،
مرا می خواند،
مرا می خواهد،
همه درد مرا می داند،
یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم،
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا...